بیست و هشتم اردیبهشت زاد روز حکیم عمر خیام ستاره شناس ,ستاره شناس ,ریاضی دان,فیلسوف و شاعر قرن پنجم و ششم بر تمام ایرانیان مهرورزو پاکنهاد خجسته باد.
شاعری که با الهام از ستاره های آسمان و معادلات جبری , فیلسوفانه رباعی های سروده است که آوازه آن از مرزهای ایران گذشته و در جان و دل جهانیان نشسته و بر سینه آنان نقش بسته است.
خیام , حسن صباح و خواجه نظام الملک سه یار دبستانی بودند . خیام شاعری شد اندیشمند و پر مایه , حسن صباح بانی فرقه اسماعیلیه و خواجه نظام هم مردی بزرگ در حیطه سیاست در دوره سلجوقی.
یاد این بزرگ مرد تاریخ ایران همیشه با ایرانیان باد .
ابریق می مرا شکستی،ربی
بر من در عیش را ببستی،ربی
من مِی خورم و تو میکنی بدمستی
خاکم به دهن مگر که مستی،ربی
...........................................
ناکرده گنه در این جهان کیست بگو!
آن کس که گنه نکرد چون زیست بگو!
من بد کنم و تو بد مکافات دهی
پس فرق میان من و تو چیست بگو!
...........................................
يا رب بگشاي بر من از رزق دري
بي منت اين خسان رسان ما حضري
از باده چنان مست نگه دار مرا
كز بيخبري نباشدم دردسري
............................................
امشـــب می جـــام یـک منی خواهم کرد
خـــود را به دو جــام می غنی خواهم کرد
اول سه طلاق عقــــل و دیــن خواهم کرد
پـس دختــــر رز را بــه زنـــــی خواهم کرد
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو دانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من
شاعری که با الهام از ستاره های آسمان و معادلات جبری , فیلسوفانه رباعی های سروده است که آوازه آن از مرزهای ایران گذشته و در جان و دل جهانیان نشسته و بر سینه آنان نقش بسته است.
خیام , حسن صباح و خواجه نظام الملک سه یار دبستانی بودند . خیام شاعری شد اندیشمند و پر مایه , حسن صباح بانی فرقه اسماعیلیه و خواجه نظام هم مردی بزرگ در حیطه سیاست در دوره سلجوقی.
یاد این بزرگ مرد تاریخ ایران همیشه با ایرانیان باد .
ابریق می مرا شکستی،ربی
بر من در عیش را ببستی،ربی
من مِی خورم و تو میکنی بدمستی
خاکم به دهن مگر که مستی،ربی
...........................................
ناکرده گنه در این جهان کیست بگو!
آن کس که گنه نکرد چون زیست بگو!
من بد کنم و تو بد مکافات دهی
پس فرق میان من و تو چیست بگو!
...........................................
يا رب بگشاي بر من از رزق دري
بي منت اين خسان رسان ما حضري
از باده چنان مست نگه دار مرا
كز بيخبري نباشدم دردسري
............................................
امشـــب می جـــام یـک منی خواهم کرد
خـــود را به دو جــام می غنی خواهم کرد
اول سه طلاق عقــــل و دیــن خواهم کرد
پـس دختــــر رز را بــه زنـــــی خواهم کرد
..................................................
این قافلــــه عمــــر عجب میگــــــــــذرد
دریاب دمی کـــــه با طرب میگــــــــــذردساقی! غم فــــردای حریفان چــــه خوری
................................................
وین حرف معما نه تو دانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من