بشکن این مهر سکوت از لب خود
بگو آنچه در آن چشم و نگاهت خفته است
گره دل به انگشت زبانت باز کن
بگو از دل چه پیامی داری
و
چه می خواهی
از این مست وخمار
که دلش تیر گزین خورده
وازاین مردم چشم رنجیده
الف قامت ان دال شده
خم گردیده .
بگو آنچه در آن چشم و نگاهت خفته است
گره دل به انگشت زبانت باز کن
بگو از دل چه پیامی داری
و
چه می خواهی
از این مست وخمار
که دلش تیر گزین خورده
وازاین مردم چشم رنجیده
الف قامت ان دال شده
خم گردیده .
سلام عمو جان
پاسخحذفگره دل به انگشت زبانت باز کن....
واقعا زیبا بود