۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

هارپ

هارپ چیست؟پروژه ای است که با همکاری ناسا ,نیروی دریایی ونیروی هوایی آمریکا جهت انجام تحقیقات یونی در لایه یونسفر زمین به منظور جلوگیری از گرم شده کره زمین وپاره شدن لایه اوزون و ...انجام شده که استفاده های تسلیحاتی خطر ناکی را در پی دارد.برای آگاهی بیشتر روی haarp کلیک کنید

۱۳۸۸ شهریور ۳۰, دوشنبه

31شهریور

در 22سپتامبر سال 337 میلادی دور اول جنگهای ایران به فرمانروایی شاپور دوم ساسانی(ذوالاکتاف) با روم آغاز شد که در این جنگ که 13 سال به طول انجامید , روم شکست خورد .دور دوم این جنگها نیز در 359 میلادی آغاز که دوباره با شکست رومیها مصادف و امپراتورشان نیز کشته شد.

30شهریور

بر پایه نوشته های پلوتارک و دیودورس سیکلوس , کاساندروس یکی از فرماندهان یونانی , روشنک (دختر ساتراپ یا استاندار تخارستان و سغدیانا ساتراپ هجدهم ایران بود که شامل شهرهای بلخ ,سمرقند,خجند,بخارا و ... که اسکندر پس از گرفتن آن , روشنک را اسیر و با او ازدواج کرد) همسر ایرانی اسکندر گجستک(خبیث و ملعون) و پسرش اسکندر چهارم را در 21سپتامبر 310پیش از میلاد مسموم و از سر راه خود برداشت . کاساندروس به جهت اینکه اسکندر چهارم فرزند همسر ایرانی اسکندر که مورد پشتیبانی فرمانروایان محلی ایران زمین بود او ومادرش را کشت و سپس با تسالونیکا خواهر اسکندرازدواج و تا 297 پیش از میلاد بر یونان فرمانروایی کرد .روشنک را به زبان یونانی رکسانا یا روکسانا می گفتند.

29شهریور

دراواخرسپتامبر 442 پیش از میلاد اردشیر یکم یا اردشیر دراز دست (به گفته رویدادنگاران یونانی) شاه وقت ایران دستور ساخت کشتهای دو بادبانه را صادر کرد که توسط فنیقی ها(سوریه و لبنان)در بندر صور ساخته شود.اینگونه کشتیها هم در جهت وزش باد و هم در خلاف وزش باد بدون نیاز به پارو زن حرکت می کرد زیرا باد بان بزرگ باد را می گرفت و با فشار زیاد به بادبان کوچکتر پس می فرستاد و کشتی در سوی ناساز با سوی باد حرکت میکرد.

۱۳۸۸ شهریور ۲۹, یکشنبه

چار تاقی

بنا های مربوط به ایران باستان به صورت مکعب 12 در 12متر(حدودی) و دارای گنبدی بر سر که کاربردهای متفاوتی برای آنها متصور است . 1- محل نگهداری آتش و نیایشهای دینی ساسانی 2- بناهایی بر سر راههای باستان برای نشان دادن راهها در شب 3- معابد میترایی 4-کاربرد گاهانی و تقویمی
که اخیرا" کاربرد تقویمی آنها توسط مهندس کاظمی به چالش کشیده شده است

چار تاقی خیرآباد : در استان کهگیلویه و بویر احمد و در نزدیکی روستای خیرآباد و کوه خویز قرار دارد.



چارتاقی بالاده کازرون : در استان فارس و شهر بالاده قرار دارد.

چارتاقی نیاسر: دراستان اصفهان و درشهر نیاسر قرار دارد و یکی از سالمترین چارتاقی های موجود می باشد.(مرمت شده است)

۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

پیشدادیان 7

ایرَج کوچکترین فرزند فریدون,نام او در اوستا اَئیریَـوَ که با واژگان اَئـیـریَ (آزاده , ارجمند ) و اَئـیـریَـنَ (ایرانی ,آریایی) هم ریشه می باشد.بنا بر پایه آنچه که در شاهنامه آمده است فریدون سه پسر به نامهای سلم , تور و ایرج داشت پس از بزرگ شدن ایشان فریدون از وزیر خود جندل خواست که برای فرزندانش دخترانی از یک پدر ومادر برای همسری بگزیند.جندل پس از گشت و گزار بسیار دختران پادشاه یمن را شایسته یافت و از سوی فریدون به خواستگاری ایشان رفت .پادشاه یمن به شوند مهری که به دخترانش داشت ودوری آنها را نمی توانست تحمل کند , تمایلی نداشت و به همین دلیل گفت ابتدا باید پسران شاه را ببینم وبیازمایم واگر پیروز شدند , می پذیرم . جندل پیام شاه یمن را به فریدون رسانید و فریدون که فره ایزدی داشت پسران خود را پیش خواند و گفت: «اکنون شما باید آهنگ یمن کنید اما باید هشیار باشید و پاکیزه و آراسته سخن بگویید و پارسایی و پاکدینی و خردمندی خود را آشکار کنید که پادشاه یمن پادشاهی ژرف بین و روشندل و با دانش است و گنج و لشکر بسیار دارد. نباید که شما را کند و زبون بیابد وافسونی در کار شما کند. وی نخستین روز بزمی خواهد ساخت و سه دختر خود را آراسته و پر از رنگ و نگار در برابر شما بر تخت خواهد نشاند . این سه ماهرو به بالا و دیدار یکی­ اند و جز چند تنی نمی ­دانند بزرگتر و کوچکتر از آن­ ها کدامند. اما دختر کهین پیش می ­نشیند و دختر مهین در پس و دختر میانه در میان. از شما آن ­که کوچکتر است نزد دختر کهین بنشیند ، و آن­ که بزرگتر است نزد دختر مهین ، و آن ­که که میانه است نزد دختر میانه. پادشاه یمن از شما خواهد پرسید که از این دختران بزرگتر و کوچکتر و میانه کدام است؟ و شما چنانکه دریافتید پاسخ گویید، تا هوشمندی شما آشکار شود.» پسران روانه شدند به دربار پادشاه یمن وبا فر و بزرگی پذیرفته شدند وهمانگونه که فریدون گفته بود آزمایش شدند و پیروز. اما شاه یمن افسونی دگر انجام داد به هنگام شب , پسران فریدون که در باغ خوابیده بودند سرمایی بر آنان فرستاد که ایشان سرما زده شوند پسران این افسون را پیش گیری کردند و راهی برای شاه یمن نبود جز پذیرفتن ,پس ایشان را بادخترهایش به دربار فریدون فرستاد. فریدون در راه در کالبد اژدهایی به یکایک پسران می تازد. پسر مهتر کارزار اژدها را در خور خردمندان نمی داند و می گریزد. پسر میانی کمان می کشد و به نبرد اژدها می رود. پسر کهتر اژدها را اندرز می دهد که از پیش ما بازشو وگرنه پاداش بدخویی ترا خواهیم داد. بدین ترتیب سلم به ثروت طلبی و خرد، تور به سلحشوری، و ایرج به داد (اعتدال میان خرد و دلیری) و دین منسوب می شوند. سپس فریدون دختران پادشاه یمن را نام پارسی بخشید: همسر سلم را که پسر بزرگتر بود آرزو نام کرد و همسر تور پسر میانه را ماه و همسر ایرج را که پسر کهتر بود سهی خواند.و برای ایشان عروسی گرفت وپادشاهی خود را به فرزندان داد .

اراضی غربی(اروپا) را به سلم و اراضی شرقی(توران وترکان) را به تور و اراضی میانی (ایران)رابه ایرج داد.سلم وتور نسبت به بهره ایرج از ممالک پدر رشک و آز می بردند و گاه نیز نسبت به پدر نافرمانی می کنند .پس بر علیه ایرج باهم متحد شدند ایرج راضی شد که بهره خویشاز ملک پدر را به آنها بدهد نپذیرفتند و او را کشتند و سرش را برای فریدون فرستادند . ایرج را دختری بود که فرزندی بزاد به نام منوچهر , فریدون اورا پرورد وبه تخت شاهی نشانید و منوچهر به خونخواهی پدر به سلم وتور تاخت و آنها را کشت و از این پس جنگ بین ایران و توران شدت گرفت .

۱۳۸۸ شهریور ۲۴, سه‌شنبه

28 شهریور

کالیستنس رویدادنگار یونانی که همراه اسکندر بود تا هرآنچه که می گذشت را بنگارد در نوشته های خود می آورد در سپتامبر سال 328 پیش از میلاد در دهکده های ایران آب نوبتی برای زمینهای کشاورزی به کشاورزان داده میشد که برپایه ساعت آبی و توسط یک نفر از کشاورزان نوبت تعیین می گردید . آن فرد در کنار مجرای اصلی و جایی که آب شاخه شاخه می شد بر سکویی می نشست و کاسه ای فلزی با سوراخی بسیار ریز در آنرا در کاسه ای بزرگتر و پر از آب می گزارد که پس از پر شدن کاسه کوچک (یک بار یا چندبار)که به آهستگی و برپایه پیش بینی پیشین اندازه سوراخ آن صورت می گیرد آنرا قطع و آب را به جوی کشاورزی دیگر روانه می کرد.این ابزار برابری را برقرار کرده و از کشمکش کشاورزان بر سر آب پیشگیری می کند که به آن ساعت آبی می گفتند .البته این موضوع که کدام کشور زودتر از این فن بهره برده اند بین ایران و یونان مسئله است چون برخی از رویدادنگاران یونان بر این باورند که در یونان در سال380پیش از میلاد ساعت آبی وجود داشته است .

۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه

پیشدادیان6

فریدون پسر آبتین , نام او در اوستا ثر اِت اُن = ثرائیتون (ثری : سه و اَاِتون: گونه ورویهمرفته سه این گونه = سه گونه) است .دوره ای که آریائیان به دلیل گرم شده هوای ایرانشهر همراه با فرزندان فریدون سه گروه شدند .گروهی با سلم یا سرمت به غرب و اروپا و گروهی با تور,نیاکان توران و ترکان به آسیای میانه کوچ کردند و گروهی هم با ایرج در ایران ماندند.
داستان پیروزی فریدون با یاری وهمکاری کاوه آهنکر و به بند کشیدن زهاک مار دوش در بخش پیشدادیان 5 آمده است.به شوند(دلیل ) اینکه این پیروزی در روز مهر(شانزدهمین روزهرماه) از ماه مهر بدست آمده است جشن مهرگان در این روز برگزار می گردد.

۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه

25 شهریور

ایرانیان روزگار باستان نخستین مردمی بودند که برای بزرگداشت و سپاسگذاری از سالخوردگان روز ویژه ای را د رسال نشان کرده بودند که 25 شهریور(16سپتامبر) به پاس قدر دانی از ایشان درنظر گرفته شده بود تا ساسانیان این رسم پابرجا بود وچون مردم در نوروز به دست بوسی سالمندان و پیران قوم میرفتند این رسم کم کم به دست فراموشی سپرده شد .ولی در کشورهای انگلیسی زبان وبیشتر در سده بیستم به این امر اهمیت میدهند و این روز را سینیور دی می نامند.


نخستین قانون کیفری عمومی ایران بی توجهی فرزندان به والدین سالخورده را جرم شناخته بود که مجازاتی از درجه جنحه داشت .


جالب است که ژاپنی ها روز 15 سپتامبر را روزسالخوردگان میدانند که به نظر می رسد با روز باستانی ایران پیوندی نداشته باشد.


در آمریکا درمان سالخوردگان رایگان و و بسیاری از فروشندگان در روز ویژه ای از هفته کالاهای خود ار 15% ارزانتر به آنان می فروشند و شرکنهای هوایی به سالخوردگان تخفیف در خوری به سالخوردگان میدهند و استفاده از بلیطهای شهری برای ایشان رایگان است.


آنها کجا وما کجا ... عصا از کورمیدزدند

23 شهریور

برپایه نوشته های رویدادنگاران در 14 سپتامبر سال 488 پیش از میلاد داریوش بزرگ شاه وقت ایران دستور ضرب سکه را با واحد پولی داریک صادر کرد تا زمان رواج داریک داد و ستدها به گونه پایاپای و مبادله کالا با کالابود همچنین داریوش همزمان دستور راه اندازی پستخانه را داد و رویدادنگاران او را مبتکر پست و ارتباط پستی در تارخ جهان نامیده اند .
یکی از بزرگترین کارهایی که داریوش درسپتامبر 488 پیش از میلاد انجام داد فرمان برپایی یک ارتش همیشگی بود که درتاریخ معاصر به آن سپاه جاویدان می گویند و از این رو ایرانیان نخستین ملت جهان بودند که به ارزش وجود یک ارتش همیشگی پی برده بودند و پس از آن اسکندرو سپس رومیها این کار را انجام داداند. داریوش در همین سال ساخت تلار سد ستون و همچنین ساخت راه دراز شوش به سارد را آغاز کرد .

22 شهریور

سیزده سپتامبرسال 490پیش از میلاد سالروز نبرد یک روزه ماراتن بین ایران و آتنها است . داریوش در این جنگ می خواست آتنی ها را به دلیل برانگیختن یونانی زبانهای آسیای صغیر بر علیه ایران گوشمالی دهد.نیروی ایران در این نبرد شامل 25 هزار پیاده و یک هزار سواربودکه با کشتی به ساحل آتیکا روانه شد . که در این نبرد ایران با شش هزارو چهار سد تن کشته عقب نشینی کرد .

۱۳۸۸ شهریور ۲۱, شنبه

21 شهریور

مردونیه ژنرال ایرانی و داماد داریوش بزرگ و شوهر آتوزوسترا در 12 سپتامبر سال 492 پسش از میلاد از سوی داریوش دستور داشت تا برای حل مشکل بخش ایونی(یونانی) تراکیه (شامل ترکیه ,بلغارستان و یونان ) , تراکیه را تصرف کند .او پس از گذر از هلس پونت (تنگه داردانل) تراکیه را گرفت و تا زمان فلیپ دوم پدر اسکندربخشی از ایران بود.ایونی ها به فرمانداران گزینشی ایران معترض بودند به همین دلیل داریوش دمکراتیک شدن این بخش را پذیرفت و مردونیه را مامور این کار کرد وساتراپ (فرمانروای استان ,نگهبان و شهریار استان یا استاندار) آنجا به انتخاب مردم تعیین شد.در ایران باستان تا پایان دوره ساسانیان فرمانروای استان را ساتراپ می خواندند وکه به گزینش مردم بود وفرماندار به کسی می گفتند که دارای فرمان شاه برای اداره شهراست .

۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه

پیشدادیان 5

زهاک پسر مرداس در اوستا آژی دهاک (آژی : مار و دهه که :ویرانگر یا دهاکه : گزیدن و نیش زدن و رویهمرفته مار نابودکننده) و پاژنام (صفت) آن ثری زفن (سه پوزه و سه دهن) و ثری کمرذ (سه سر) می باشد و در نوشته های پهلوی زهاک با پاژنام بیوراسب برابر با دارنده هزار اسب آمده است.
بنابر آنچه که در شاهنامه آمده است زهاک فرزند مرداس پادشاهی نیک نام در دشت نیزه آوران (عربستان کنونی) بود که به دام اهریمن (دشمن خوبیها ونیکی هاست و در جهان به جز فتنه وآشوب کاری ندارد و همواره برای گمراهی آدم از راه راستی و درستی در تلاش است) افتاد و با راهنمایی او پدرش را کشت و به تخت نشست .اهریمن به نشانه دوستی و مهری که به زهاک داشت دوکتف او را بوسید که بر جای بوسه های اهریمن دو مار سیاه رویید و هر چه اورا می بریدند دوباره رشد میکرد .اهریمن برای دور ماندن زهاک از گزند مارها به او گفت روزانه مغز دو نفر آدم را به آنها بخورانند و همین کار انجام شد و آدمهای بسیاری کشته و مغز آنهارا به مارها می دادند . اهریمن زهاک را به جنگ با جمشید فرستاد , او جمشید را کشت و دو دختر او را به نامهای شهر ناز و ارنواز به کاخ خود برد تا با همکاری دو تن دیگر به نامهای ارمایل و گر مایل به پرستاری و خورشگری مارها بپردازند.اما آنها آدمهای نیک دلی بودند و از این کار سخت نگران و دلگیر, پس با همکاری یکدیگر مغز یک نفر از دو نفر قربانی را با مغز گوسفندی آمیخته و به مارها می خوراندند و یک نفر را فراری میدادند وبدینگونه هر ماه 30نفر آزاد میشد.
زهاک سالیان درازی با ستم وبیدادگری مردم بیگناه را قربانی خودکامگی های خود کرد و کینه مردم روز به روز بیشتر می شد.
شبی زهاک در خواب دید سه نفر جنگاور بر او تاختند در بین آنها کوچکترین مرد با دلاوری بیشتر با گرزی بر سر او کوفت و او را دست و پابسته به کوه الوند کشانید .خوابگزاران را خواند تا خواب اورا گزارند.یکی از آنها که بی باک ونترس بود گفت هنگامه پادشاهی تو به سر رسیده و فریدون نامی به جای تو بر تخت خواهد نشست و تورا به بند می کشاند.پس دستور داد تا فریدون را بیابند و نزد او بیاورند.
فریدون ایرانی پاک نهادی بود پدرش آبتین از نژاد تهمورث و مادرش فرانک .افراد زهاک آبتین را گرفته و به بند کشیدند و فرانک برای نجات فریدون خردسال , او را به گاو چرانی نیکوسیرت به نام برمایه داد تا اورا همانند فرزاندن خود بپرورد . زهاک و یارانش دست از جستجو بر نداشتند و جایگاه فریدون از یافتند .فرانک مادر فریدون آگاهی یافت و به سمت چراگاه برمایه شتافت , فریدون را برداشت و نزد پارسایی در کوه البرز رفت و فریدون را به او سپرد و او هم پذیرفت . 16 سال بعد فریدون از کوه به دشت نزد مادرش آمد و از پدرش پرسید .فرانک داستان زندگیش را برایش بیان کرد .فریدون خشمگین شد و آتش کین در قلبش شعله ور و برای خون خواهی پدرش و مردم اراده ای سخت استوار کرد.از طرفی زهاک هنوز از فریدون ترس ودلهره داشت و به همین دلیل بزرگان و موبدان و مهتران را جمع کرد تا بر دادگری او گواهی نویسند و مهر کنند , همه بزرگان و مهتران و موبدان این کار را انجام دادند بجز مردی که فرزندانش خوراک مارهای زهاک شده بود و و آخرین فرزند او هم در بند بود برای کشته شدن او کاوه بود کاوه آهنگر, مردی
که از جور و ستم پادشاه به تنگ آمده بود و بانگ برآورد و از این کار سر باز زد و نامه را پاره کرد , با این وجود زهاک پادشاه خون آشام او را زینهار داد و پسر او را آزاد کرد.کاوه همیکه از بارگاه پادشاه بیرون آمد چرمی را بر نیزه اش کرد و مردم را به دور خویش گردآورد و به سوی فریدون شتافت(اولین پرچمی که در دنیا برای گرآوردی مردمی که هم رای هستند,افراشته شد).فریدون شادمان گشت و پرچم کاوه را بیاراست و آنرا درفش کاویان نامید

و با یاری کاوه تاج شاهی بر سر نهاد و باری جنگ با زهاک آماده شد برادرانش(کیانوش و برمایه) گرزی گاو سر برایش ساختند . فریدن سوار بر گلرنگ(نام اسب فریدون)در خور داد روز (ششمین روز ماه )به زهاک یورش برد و از اروند رود گذشت و به سمت دژ زهاک "گنگ دژهوخت "یورش برد یاران زهاک را از پا درآورد و نشان زهاک را بجز نام خدای فرو انداخت و زهاک را دستگیر کرد ناگاه ندایی آمد و فریدون را از کشتن زهاک منع کرد . او زهاک را به کوه دماوند برد و در آنجا در شکاف کوه که ته آن ناپیدا بود به بند کشید .


۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه

20شهریور

رویدادنگاران یازدهم سپتامبر سال 226 میلادی را سالروز جنگ داخلی هرمزدگان میدانند .در این جنگ اردشیر بابکان (پاپکان)فرمانروای پارس در محلی در نزدیکی بهبهان بر اردوان پنجم شاه اشکانی چیره گشت و پایتخت خود ار همان تیسفون قرار داد و به پادشاهی 476 ساله اشکانیان پایان داد.ساسانیان از هجوم نژاد نیمه زرد آسیای مرکزی به ایران و از پیشروی روم به آسیا جلو گیری کرد . آیین زرتشت را آیین رسمی ایرانیان قرار دادند و اردشیر سر دودمان ساسانیان پایه گذار یک ناسیونالیسم (میهن پرستی) بیش از اندازه در ایران شد ودرآخرین دودمان که کشور دچار گسترش شکاف طبقاتی شده بود مزدک مسلک سوسیالیستی خود را آورد که در ابتدای کار افراد زیادی به گرویدند .

۱۳۸۸ شهریور ۱۵, یکشنبه

19 شهریور

دهم سپتامبر سال 56 پیش از میلاد , مهستان (سنای ایران) در پی گلایه های بسیار با بیشترین آرا مهرداد سوم را از شاهی برکنار و برادرش ارد (orod) را به شاهی برگزید . مهرداد سوم با وجود پیروزی در جنگ با رومیان و مردمان خاوری مردی خودسر و ستمگر و دست به پالایشگری بی دلیل بلند پایگان کشوری و لشکری زده بود و بدون دادرسی به چند مورد ستاندن دارایی ها دست زده بود . مهستان در همان نشستی که مهرداد سوم را برکنار کرد رای داد که از آن پس شاه کشور به شاه ملت (شاه ایرانیها)نامیده شود تا فراموش نکند که شاه , برگزیدنی است.

هشت سال بعد این پیشنهاد در سنای روم مطرح شد ولی به شوند (دلیل) این که همه پیروان فرمانروایی روم , رومی نبودند , پذیرفته نشد . در سپتامبر سال 1791 مجلس نمایندگان فرانسه بر اساس همین نشانه های تاریخی در قانون اساسی تازه نگاشته شده خود پذیرفت که شاه برای پاسداری و پایبندی به ملت و کشور باید سوگند یاد کند و از آن پس پادشاه فرانسه , پادشاه فرانسویان نام گرفت و لویی شانزدهم در 14سپتامبر 1791 با بی میلی این سوگند را یاد کرد و انقلاب به او زمان چندانی به او نداد.

18 شهریور

در نهم سپتامبر 129 پیش از میلاد فرهاد دوم شاه اشکانی در جنگی با سلوکی ها در سوریه بازماندگان اسکندر گجستک را از آسیا بیرون راند و شکست ایران از سپاه اسکندر را پاسخ داد . در این جنگ 17هزار سلوکی کشته و 12700 تن اسیر شدند . به گواه تاریخ دلیل شکست داریوش هخامنشی از اسکندر بهره جستن از سربازان مزدور بیگانه بوده است .درسی که جهانیان از این جنگ گرفتند این بود که در جنگهای پدافندی باید تنها از سربازان میهن استفاده شود که بدانند شکست برابر نابودی کشورشان به دست دشمن است و از آن پس استفاده از سربازان مزدور تنها برای یورش و تاراج دیگر سرزمینها بود .
میگویند برروی شمشیر فرهاد دوم نوشته بود تنها برای نگهبانی از ایران و مردم سرزمین بجنگ.یکی از مغ ها به پادشاه گفت چرا این سخن روی شمشیر است ؟ پند بزرگان باید در دل و اندیشه باشد نه بر دست ساخته ها . پادشاه گفت هر بار که این نوشته را می بینم به من می گوید راه درست چه و کجاست و بدین گونه در بیداد زمان گم نمی شوم.(امان از دست زمانه...)

17 شهریور

هشتم سپتامبر 562 میلادی برخی ا ز سران یمن در تاق کسرا در تیسفون (نزدیک بغداد امروزی) با خسرو انوشیروان دیدار نموده و از شاه خواستند که حبشی ها را که بواسطه چند دستگی داخلی سران قبیله ها میهنشان به دست گرفته بودند از سرزمین شان بیرون براند . شاه پس از رایزنی با افسران خود درخواست انها را پذیرفت و چند یگان از سربازان پارس و کرمان را با کشتی به یمن فرستاد و حبشی ها را شکست داد و تا مدتها یک ژنرال ایرانی در سرزمین یمن پایگاه داشت و در فرماندهی آنان را همراهی میکرد.

۱۳۸۸ شهریور ۱۴, شنبه

گاهان

در ایران باستان روزها به زمانهایی تقسیم می شده است به شرح زیر :

گاهان : از .... تا ....
هاون : از برآمدن آفتاب تا نیمروز
رفتون : از نیمروز تا سه ساعت پس از آن
ازیرن : از سه ساعت پس از نیمروز تا غروب خورشید
ایوه سریترم : از غروب خورشید تا نیمه شب
اشهن : از نیمه شب تا برآمدن آفتاب

۱۳۸۸ شهریور ۱۱, چهارشنبه

روزها

در ایران باستان هریک از روزهای ماه نامی داشت فرخنده که با هرمزد آغاز و با انارام پایان می پذیرد و سفارشهایی برای انجام برخی کارها در این روزها هم شده است.هر ماه سی روز بوده که به ترتیب زیر می باشد .در روزهای هرمزد , اردیبهشت , آذر , دی به مهر , سروش , ورهرام و دی به دین به نیایش اهورا مزدا پرداخته می شده است.

1 : هرمزد : خرم باش = هستی بخش بزرگ دانا

2 : بهمن : جامه نو پوش = اندیشه نیک

3 : اردی بهشت : به آتشگاه شو = بهترین راستی وپاکی

4 : شهریور : شاد باش = شهریاری

5 : سپندارمز : پاک باش = فروتنی و مهر پاک

6 : خور داد : جوی و نهر کن = تندرستی و رسایی

7 : امرداد : دار و درخت نشان = بی مرگی

8 : دی به آذر : سرشوی و مو و ناخن پیرای = آفریدگار

9 : آذر یا قوس یا رامین : به راه شو و نان مپز (روز و ماه یکی می باشد روز نهم و ماه نهم آذرنام دارد) = آتش

10 : آبان : از آب پهریز کن و آب را میازار = آبها و هنگام آب

11 : خور : کودک به دبیرستان بر تا دبیر و فرزانه شود = آفتاب و خورشید

12 : ماه : با دوستان نیک پرسش کن و از خد آمد کار بخواه = ماه

13 : تیر : به کودک تیراندازی ,نبرد و سوارکاری یاد ده = باران

14: گوش : گوساله پرورش ده و گاو به ورز آموز = گیتی , جهان , زندگی و هستی

15 : دی به مهر : سرشوی و ناخن پیرای = آفریدگار

16 : مهر : از مهر داوری بخواه و با مستمندان به مهر رفتار کن = پیمان و دوستی

17 : سروش : آسایش روان خود را از سروش بخواه = فرمانبرداری

18 : رشن : کار سبک کن و نیایش فراوان = دادگری

19 : فروردین : سوگند مخور, ستایش فروهر پاکان کن تا خشنود شوند = فروهر و نیروی پیشرفت

20 : ورهرام : خان و مان بن افکن = پیروزی

21 : رام : زن خواه و رامش گیر و داده خواه تا پیروز و کامروا گردی = رامش و شادمانی

22 : باد : درنگ کن و کار نو آغاز = باد و هوا

23 : دی به دین : سرشوی و مو و ناخن بپیرای وجامه نو پوش و زن به خانه بر = آفریدگار

24 : دین : خرفستر کش ( حیوانت موذی : موش , زنبور , کژدم , موریانه , گرگ و...) = وجدان و بینش درون

25 : ارد : نو بخر و به خانه ببر = خوشبختی , دارایی و خواسته

26 :اشتاد : اسب و گاو بر ده تا بار آورد = راستی

27 : آسمان : به راه دور شو تا به درستی باز آیی = آسمان

28: زامیاد : داور مخواه = زمین

29 : مهرسپند : جامه نو بدوز و بپوش و زن گیرر تا فرزند تیز ویر (هوش) و نیک زاید = گفتار پاک

30 : انارم : موی و ناختن پیرای و زن بگیر تا نیک زاید = فروغ , روشنایی بی پایان

۱۳۸۸ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

11 شهریور

یک میهن دوست آتنی به نام فلیپیدوس پس ازآگاهی از تصرف جزیره "اوبوآ"به دست نیروی دریابرد ایران وپیاده شدن جلودار ارتش ایران در "آتیکا"و دشت ماراتن , 240 کیلومتر بین آتن تا اسپارت را دو شبانه روز دوید تا از اسپارتها برای نجات آتن کمک بخواهد .او دوم سپتامبرسال 490 پیش از میلاد به اسپارت رسید. فیلیپیدوس از سوی کسی گسیل نشده بود و تنها حس میهن دوستی او را به دویدن 240کیلومتری وادار کرده بود و این بر اهمیت کارش افزوده است و به همین دلیل دو ماراتن هر چهار سال یکبار در المپیک برگزار می گردد.

پیشدادیان 4

جمشید
پسر تهمورث , نام او در اوستا "ییم" به معنی دو نیم و دارای دوپاژنام (صفت , ویژگی ,لقب) "هووتور"(دارنده گله و رمه خوب) و "سریر" (زیبا) می باشد.جمشید در فارسی از دو واژه جم:همزاد و شید :خورشید تشکیل شده است و دوره پادشاهی او دوره تابندگی و درخشش زندگی آریاییان گفته می شود .او هم شاه بود هم موبد و هم دارنده فره ایزدی و آریاییان را پس از رهانیدن از دوره یخبندان و سرما به ایرانویچ (سرزمین ایران) راهی نمود.
بر پایه نوشته های اوستا آمده است : اهورا مزدا , دانای بزرگ رویارویی با دوره یخبندان را به جمشید هشدار داد و به او کمک کرد تا
برای برابری با سرما و یخبندان پناهگاهی در دل زمین به نام "ور جم کرد" (ور : جای سر پوشیده و کرد = کرت که در اوستا به معنی ساختن , فراهم کردن و رویهمرفته : پناهگاهی که جمشید ساخت) بسازد . جمشید از تمامی گونه های مختلف زیوندگان(گیاهان جانوران ومردمان) که دارای تخمه نیکو بود در پناهگاه جا داد و پس گذشت 300سال و پایان یافتن دوره سرما از آن بیرون آمدند وبه سمت ایران حرکت نمودند و زمین به زندگی دوباره با کشت زارهای سر سبز و گیاهان دارویی و شفابخش ادامه داد .بیماریها از بین رفت و مرگ تنها در پیری و با کشته شدن فرامی رسید . تا اینکه جمشید از بیشماری نعمت های خدادادی به خود کامگی رسید و فره ایزدی از او دور گشت . جم درجنگ با ضحاک شکست خورد و ضحاک او را با اره به دو نیم کرد و به همین دلیل در اوستا به ضحاک به " ییمو کرنت " به معنی کسی که جمشید را دو نیم کرد نام می برند.
بیرون آوردن فلزات (طلا ,مس , ارزیزوسرب )از کانها , جواهر سازی , درختکاری ,نقاشی و نگارگری , ساختن تیروکمان و ابزارجنگی , ساختمان , آتشکده , راه و رودخانه و نهر و شهرسازی و کشتی سازی , پوشش مردم و گروه بندی مردم (مردم دینی , جنگاوران , برزیگران , کارگران و دست ورزان ) و جشنهای نوروز و اسفندارمز از کارهای جمشید به شمار می آید .