۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه

روستای ابیانه










روستای ابیانه
روستای ابیانه در دره ای معتدل و خشک در 40 کلیومتری شمال غرب نطنز، و 20 کیلومتری غرب جاده آسفالته نطنز و کاشان و 80 کیلومتری جنوب غرب کاشان در دامنه كوه كركس قرار دارد. رودخانه برز رود از جنوب آبادی می گذرد. منطقه ای که دره ابیانه در مرکز آن قرار دارد.از نظر تقسیمات کشوری، ابیانه دهی از دهستان برز رود، بخش حومه، شهرستان نطنز، استان اصفهان است، در 20 کیلومتری جاده آسفالته کاشان به نطنز، جاده ای فرعی به طرف غرب کشیده شده است، که این جاده فرعی در مسیر دره ابیانه به طرف غرب است. در این مسیر ابتدا باید از روستاهای هنجن، یارند، کمجان، برز و طره گذشت و در انتهای دره، در بی بست به روستای ابیانه رسید.
ابیانه بین دو شاه راه اصلی قرار دارد. شاه راه اول، راه کاشان، قمصر، مورچه خورت واصفهان است و شاه راه دوم کاشان، نطنز، یزد و کرمان است؛ ابیانه در 25 کیلومتری این دو راه اصلی قرار دارد. این روستا را به اعتبار آثار و بناهای تاریخی پرتنوعش باید از زمرهٔ استثنایی ‏ترین روستاهای ایران به شمار آورد. شكوه معماری بومی و سرشار از زیبایی این روستا، آن را در شمار نمونه‏ های كم نظیر دیدنی‏های جهان درآورده است. ابیانه نقطه ‏ای خوش منظره و خوش آب و هوا و دارای موقعیت طبیعی مساعدی است. در دورهٔ صفویه هنگامی كه شاهان صفوی برای ییلاق به نطنز می‏رفتند بسیاری از نزدیكان آنها و درباریان ترجیح می‏دادند در ابیانه اقامت كنند
اتاقهای ابیانه به پنجره‏های چوبی ارس مانند مجهزند و اغلب دارای ایوانها و طارمیهای چوبی پیش آمدهٔ مشرف بر كوچه ‏های تنگ و تاریك‏اند كه خود به صورت مناظر جالبی درآمده‏اند. نمای خارجی دیوارهای خانه‏ های ابیانه با خاك سرخی كه معدن آن در مجاورت روستاست پوشیده شده است. از آنجا كه در دامنه ‏های شیبدار ابیانه فضای كافی برای ساختن خانه‏ های موردنیاز وجود ندارد در این روستا چنین رسم شده است كه هر خانواده انبار غار مانندی در تپه‏های یك كیلومتری روستا، در كنار جاده و نرسیده به ابیانه ایجاد نماید. این غارها كه در دل تپه‏ ها حفر شده‏اند و از بیرون تنها درهای كوتاه و محقر آن نمودار است برای نگهداری دامها و نیز آذوقهٔ زمستانی و اشیای غیرضروری مورد استفاده قرار می‏گیرد. زندگی مردم ابیانه كشاورزی و باغداری و دامداری است كه با روشهای سنتی اداره می‏شود. بیشتر زنان در امور اقتصادی با مردان همكاری دارند. ابیانه دارای هفت رشته قنات است كه برای آبیاری مزارع و باغات مورد استفاده قرار می‏گیرد. گندم، جو، سیب‏ زمینی و انواع میوه به خصوص سیب، آلو، گلابی، زردآلو، بادام و گردو در ابیانه به دست می‏آید. در سالهای اخیر قالی‏بافی در ابیانه رواج پیدا كرده و نزدیك به ۳۰ كارگاه قالی‏بافی در آنجا دایر شده است. در گذشته گیوه ‏بافی از جمله مشغله‏ های پردرآمد زنهای ابیانه بوده است كه امروزه تا حدی متروك شده است. مردم ابیانه به سبب كوهستانی بودن منطقه و دور بودن محل آنها از مراكز پر جمعیت و راههای ارتباطی، قرنها در انزوا زیسته و در نتیجه بسیاری از آداب و رسوم قومی و سنتی و از جمله زبان و لهجهٔ قدیم خود را حفظ كرده ‏اند. زبان مردم ابیانه فارسی با لهجهٔ خاص ابیانه ‏ای است كه با لهجه‏ های متداول در جاهای دیگر تفاوت اساسی دارد. لباس سنتی آنها، هنوز هم میان آنها رواج دارد و در حفظ آن تاكید و تعصب از خود نشان می‏دهند، در مردان شلوار گشاد و درازی از پارچهٔ سیاه و در زنها پیراهن بلندی از پارچه‏ های گلدار و رنگارنگ است.

علاوه بر این، زنهای ابیانه معمولاً چارقدهای سفیدرنگی بر سر دارند. قدیم‏ترین اثر تاریخی ابیانه آتشكده‏ای است كه مانند دیگر بناهای ده در سراشیبی قرار گرفته است.
آتشكده ابیانه را نمونه ‏ای ازمعابد زردشتی دانسته‏اند كه در جوامع كوهستانی ساخته می‏شد .
نظر من:
همیشه دوست داشتم و دارم که خودم و تمامی ایرانیان پاک نهاد ایران را هم از لحاظ فرهنگ و اداب و سنن و هم از لحاظ جغرافیایی آنچنانکه بوده و هست بشناسیم , چون شناخت است که به ما کمک میکند که بدانیم چه و که بوده و هستیم و چه داشتیم و چه داریم تا بتوانیم در تقابل با سایر فرهنگها خود را نبازیم و اگر فرهنگی را به عنوان فرهنگ ایرانی به ما ارائه دادند بتوانیم تشخیص بدهیم که به ما تعلق دارد یا نه و سپس آن را بپذیریم . یکی دیگر از خوبی های شناخت از داشته های خود این است که می توانیم آنها را بهتربه دیگران بشناسانیم .
اگر از تهران دل بکنیم (چون من ساکن تهرانم غلی رغم میل باطنیم , مسیر حرکت را از تهران آغاز می کنم) قم و کاشان را درگذریم (از اتوبان قم –کاشان) حدود 75 الی 80کیلومتر پس از کاشان سمت چپ دوراهی ابیانه و حدود 30کیلومتر بعد آن به روستای کهن و نماد معماری ایران میرسیم .
روستایی که در دره ای خوش آب و هوا قرار دارد و خانه های گلی سرخ فام با ایوان و بهار خواب و دالانها و دربهای چوبی و کلون دار و در کوبه های زنانه و مردانه و کوچه های تنگ و باریک با نشیب و فراز واقعا" زیباست و دیدنی که انسان(آنانیکه در روستا زنندگی میکردند) را به دوران کودکی می برد و خاطراتش بی اراده و بی آنکه بخواهد بر پهنه ذهن جاری میکند . در ضلغ غربی روستا سایه سار ی از درختان چنار تنومند با جویهای روان آب چشمه ساری است که آرامشگاهی است برای برون راندن خستگی از تن.
در کوچه پس کوچه های این کهن ده سرخ هنوز هیاهوی و شادی کودکانی که در پی هم میدوند شنیده میشود و هنوز صدای هلهله و کل زدن زنان لباس رنگی گلدار که طبق طبق نقل و شیرینی و حنا بر سر دارند و به خانه نو عروسی می روند تا جشن حنا بندان به پا کنند و یا عروس را به خانه بخت برند , شنیده می شود و هنوز صدای چکاچک چوب بازی مردان در پیشگاه داماد شنیده میشود . آری زیبا ست و زیبا تر آن است که برویم و ببینم زیباییهای این روستای سرخ فام را .
چه نشسته ای ای دوست ! برخیز و توشه سفر برگیر و راهی شو که در شادی بچه ها وپایکوبی و چوب بازی مردان وهلهله زنان در جشن نوعروس و داماد این روستا شریک باشی .