۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

پیشدادیان 7

ایرَج کوچکترین فرزند فریدون,نام او در اوستا اَئیریَـوَ که با واژگان اَئـیـریَ (آزاده , ارجمند ) و اَئـیـریَـنَ (ایرانی ,آریایی) هم ریشه می باشد.بنا بر پایه آنچه که در شاهنامه آمده است فریدون سه پسر به نامهای سلم , تور و ایرج داشت پس از بزرگ شدن ایشان فریدون از وزیر خود جندل خواست که برای فرزندانش دخترانی از یک پدر ومادر برای همسری بگزیند.جندل پس از گشت و گزار بسیار دختران پادشاه یمن را شایسته یافت و از سوی فریدون به خواستگاری ایشان رفت .پادشاه یمن به شوند مهری که به دخترانش داشت ودوری آنها را نمی توانست تحمل کند , تمایلی نداشت و به همین دلیل گفت ابتدا باید پسران شاه را ببینم وبیازمایم واگر پیروز شدند , می پذیرم . جندل پیام شاه یمن را به فریدون رسانید و فریدون که فره ایزدی داشت پسران خود را پیش خواند و گفت: «اکنون شما باید آهنگ یمن کنید اما باید هشیار باشید و پاکیزه و آراسته سخن بگویید و پارسایی و پاکدینی و خردمندی خود را آشکار کنید که پادشاه یمن پادشاهی ژرف بین و روشندل و با دانش است و گنج و لشکر بسیار دارد. نباید که شما را کند و زبون بیابد وافسونی در کار شما کند. وی نخستین روز بزمی خواهد ساخت و سه دختر خود را آراسته و پر از رنگ و نگار در برابر شما بر تخت خواهد نشاند . این سه ماهرو به بالا و دیدار یکی­ اند و جز چند تنی نمی ­دانند بزرگتر و کوچکتر از آن­ ها کدامند. اما دختر کهین پیش می ­نشیند و دختر مهین در پس و دختر میانه در میان. از شما آن ­که کوچکتر است نزد دختر کهین بنشیند ، و آن­ که بزرگتر است نزد دختر مهین ، و آن ­که که میانه است نزد دختر میانه. پادشاه یمن از شما خواهد پرسید که از این دختران بزرگتر و کوچکتر و میانه کدام است؟ و شما چنانکه دریافتید پاسخ گویید، تا هوشمندی شما آشکار شود.» پسران روانه شدند به دربار پادشاه یمن وبا فر و بزرگی پذیرفته شدند وهمانگونه که فریدون گفته بود آزمایش شدند و پیروز. اما شاه یمن افسونی دگر انجام داد به هنگام شب , پسران فریدون که در باغ خوابیده بودند سرمایی بر آنان فرستاد که ایشان سرما زده شوند پسران این افسون را پیش گیری کردند و راهی برای شاه یمن نبود جز پذیرفتن ,پس ایشان را بادخترهایش به دربار فریدون فرستاد. فریدون در راه در کالبد اژدهایی به یکایک پسران می تازد. پسر مهتر کارزار اژدها را در خور خردمندان نمی داند و می گریزد. پسر میانی کمان می کشد و به نبرد اژدها می رود. پسر کهتر اژدها را اندرز می دهد که از پیش ما بازشو وگرنه پاداش بدخویی ترا خواهیم داد. بدین ترتیب سلم به ثروت طلبی و خرد، تور به سلحشوری، و ایرج به داد (اعتدال میان خرد و دلیری) و دین منسوب می شوند. سپس فریدون دختران پادشاه یمن را نام پارسی بخشید: همسر سلم را که پسر بزرگتر بود آرزو نام کرد و همسر تور پسر میانه را ماه و همسر ایرج را که پسر کهتر بود سهی خواند.و برای ایشان عروسی گرفت وپادشاهی خود را به فرزندان داد .

اراضی غربی(اروپا) را به سلم و اراضی شرقی(توران وترکان) را به تور و اراضی میانی (ایران)رابه ایرج داد.سلم وتور نسبت به بهره ایرج از ممالک پدر رشک و آز می بردند و گاه نیز نسبت به پدر نافرمانی می کنند .پس بر علیه ایرج باهم متحد شدند ایرج راضی شد که بهره خویشاز ملک پدر را به آنها بدهد نپذیرفتند و او را کشتند و سرش را برای فریدون فرستادند . ایرج را دختری بود که فرزندی بزاد به نام منوچهر , فریدون اورا پرورد وبه تخت شاهی نشانید و منوچهر به خونخواهی پدر به سلم وتور تاخت و آنها را کشت و از این پس جنگ بین ایران و توران شدت گرفت .