۱۳۸۸ آذر ۹, دوشنبه

کهنه درخت مهر



در شیب تند پاییز
می بینمت بر دست باد خزان
می روی چنان تیری رها ز کمان

ای کهنه  درخت مهر
در آغوش سایه ات
نه آرمیده ام , نه خفته ام به سیر
ز غم ندیدنت شده ام پیر
به روز گار ناتوانی
به خلوت دل گفتمی به خود
از دستم برآید اگر
نگذارم
که نشیند گرد غم اندوه به رویت ای ماه
افسوس و صد آه
کودکانه آرزویم , روان شده بر دست باد
به هر سو دوان , دوان
بار خدایا
ای توانای مزدا
اهورا
دست برآرام به سویت به نیاز
می خواهم از تو با حرص و آز
که درخت کهنه مهر به سلامت بدآریش
زین شیب تند , برآریش به فراز.