۱۳۸۸ مرداد ۱۷, شنبه

آشنایی با آیین مهر یا میترایئسم (2)

آیین مهر یا میترایسم ( بخش دوم)

در اوستا,مهر,ایزد راستی, دلیری,فروغ , روشنایی وپیمان ووفاداری است.بینایی, فریفته نشدن و پرهیز از دروغ گویی از ویژگیهای بارز مهر است .از سایرویژگیهای ایزد مهر نظارت بر پیمان ,پاییدن نظم وترتیب ,شکست دیوو فریبکاران و داوری روان ها پس از مرگ است .
معانی مختلف مهر : خورشید , پیمان , دلبستگی و محبت , هفتمین ماه سال خورشیدی و شانزدهمین روز از هرماه در عهد باستان و روز مهر از ماه مهز را مهرگان می نامند و جشنی به همین مناسبت برگزار می گردیده که امروزه در برخی از مناطق و شهرها و کشورها نشانه های آن یافت می شود

.
یکی ا زمراسمات مهر قربانی نمودن گاو بوده است در آیین مهر پیروان آن یکدیگر را برادر و رهبران آن خود را پدر و بزرگترین آنان پدر پدران خوانده می شود .
مهریان بر این باور ند که ایزد مهر یکبار به صورت انسانی در یک نماز ظهور کرد و چوپانانی که در آن مکان به چرای گوسفندانشان مشغول بودند به وی ایمان آوردند .آنگاه خدای مهر گاو نری را کشت و خون آنرا بر روی کره زمین افشاند و هر انجا که خون ریخت بارور و سرسبز شد و او چند سال بعد به آسمان رفت و روان او برای یاری رسانیدن به بندگان خود در زمین همواره آماده است.
ایزد مهر همواره به عنوان گواه در مجامع حقوقی و داوری و داد خواهی حضور می یافت و مردم به نام ایشان سوگند یاد می نمودند .
بر اساس کهن ترین متون هندی مهر دو خویشکاری (در زبان پهلوی به معنی وظیفه و تکلیف) دارد:
1- فرمان روایی روحانی : شاهی ,شهریاری , بر پا داشتن نظم و مادی و اخلاقی جهان , گردآورد ن مردم و حفظ قانون.
2- برکت بخشی : بران آوری و خداوندی بر رودها و حفظ کشاورزان
و افزون براین دو خویشکاری حفظ صلح و آشتی را نیز بر عهده دارد.





مهرآبه :

کسی که به دین مهر روی می آورد پس از گذشت مراحل هفتگانه برای ایشان مراسم نان و عسل انجام میگرددو سر انجام او را با خون گاو تعمید میدهند از آنجاکه ایزد مهر در آغاز در غاری ظاهر شد پیروان او معابد خویش را در غارها ساختند و به پرستش مهر می پرداختند و پرستشگاه های مهری را مهرابه می خوانند. ظاهرا"غار نشانه و رمزی از جهان خاکی است و سقف معمولا" هلالی آن نشانه گنبد آسمان است . مهرابه ها اغلب دارای راهروی باریکی است و در دو طرفآ سکوهایی برای نشستن مهر یان وجود دارد .از میان نقوش دیوارهای مهرآبه ها بر می آید که قربانی کردن گاو از اساسی ترین آیین آنهاست زیرا موجب رویش گیاهان و زندگی سایر موجودات می گردد.یکی دیگر از وجوه مشخص آیین مهر که در نگاره ها آمده است زایش میترا از دل سنگ است.
تفاوت کیش مهر با سایر کیشها ی عرفانی این است که امری است مردانه و مرد مومنن به مهر و پیرو میترا بجای کوشه گیری و اعتکاف برای ترک علایق مادی و رهایی از امور دنیوی در تکاپوی دانش اندوزی رشادت و دلاوری است و مهریان زندگی در جهان خاکی را نبردی در راه خدای پیروز می دانستند.







گردونه مهر :
یک چلیپا با شاخه های 90درجه به سمت چپ و راست است که معمولا" با جهت افقی یا گوشه هایی با زاویه 45 درجه می باشد.گروهی از محققان بر این باورند که این نشانواره نمادی از خورشید است که به مرور زمان تغییر شکل یافته است و مردم نماد چلیپا را نماد آتش می دانستند و مورد احترام ایشان بود که خود ابزاری ابتدایی برای بدست آوردن آتش بود و ایرانیان به آن گردونه مهر یا sun cross می گفتند.
علاوه براین , مفهوم نماد گردونه مهر را به وجود آخیشجان های چهار گانه آب , آتش , خاک و باد و عناصر اصلی سازنده دنیا منتسب میدانند که در تمدنهای کهن نیز ریشه دارد. منشا این نشانواره را به آریاییان میدانند که موجب تمدن بزرگ در دنیا شده اند و نخستین بار در خوزستان با قدمتی 5000ساله دیده شده و علاوه بر آن آثاری از این نشانواره در شهر سوخته و کاخی در کوه خواجه سیستان ,ویرانه های کاخی ردر بیشابور , تل باکون مرودشت و فسا در فارس , تپه سیلک کاشان , کلاردشت ,تپه حسنلو در ارومیه , رودبار گیلان , گرمی اردبیل, گچبریهایی در قلعه یزگرد در جزیره کیش و کاخ تیسفون عراق امروزی نیز بدست آمده است .





نظر من:

این نشانواره به پیشینیان ما تعلق دارد و در بسیاری از ادیان وارد شده و از این نماد به شکلهای دیگر استفاده شده و میشود .آری ، ایرانیان نیک اندیش سرچشمه خوبیها ،پاکیها ،دانش و مظهر یکتا پرستی بوده و هستند و به همین دلیل است که بر سر در آکادمی جندی شاپور در 1700سال پیش نگاشته بودند: " شمیشیرهای ما مرزها را مشکافد و دانش ما دلها را"

ای دوستان ما اگر این پیشینه را نداشتیم اکنون به چه می بالیدیم .تا دیر نشده است بیایید کاری کنیم که فرزندان ما هم به ما ببالند نه بعدها از مابنالند.

چه خوش گفت فردوسی نیک اندیش و پاک زاد:

چو ایران نباشد تن مباد بدین بوم بر زنده یک تن مباد

یا:

دریغ است ایران ویران شود کنام پلنگان و شیران شود

ای دریغ از ما ...