۱۳۸۸ دی ۱, سه‌شنبه

گلها

در اغلب کشورها گل ها از معانی یکسانی برخوردار شده اند که دانستن آن ها استفاده به موقع از معانی آن می تواند در بهبود ارتباط نقش موثری داشته باشد.
گل نسرین:زیبایی با شکوه
گل بنفشه: به معنی نجابت و کم رویی، اندیشه ناگفته ، پاکدامنی ، فروتنی
گل شقایق: اختلاف
گل سرخ: عشق و زیبایی
رز سیاه : مرگ و تسلیت
رز سفید : عشق مبارک و فرخنده
رز کاملاً شکفته : تعهد و دوست داشتن
دسته گل رز : قدردانی
ترکیبی از گل رز سفید و سرخ : سازش، اتحاد
سوسن: ملاحت و زیبایی
سوسن سفید: دوشیزگی و پاکیدامنی
خشخاش: تنبلی و سستی
شکوفه پرتقال: علاقه به ازدواج
سنبل: اندوه و تاسف
شب بو: عشق در حال سیه روزی و بدبختی
زنبق سفید: عفت و پاکدامنی
کاملیای سفید : قابل ستایش و پرستیدنی
کاملیای صورتی: در آرزوی رسیدن به یکدیگر
کاملیای قرمز : عشق آتشین
نیلوفر آبی : حقیقت
آنتوریوم: عشق ، علاقه و محبت
داوودی : تو دوست فوق العاده من هستی
آفتابگردان : ستایش ، غرور و پرستش
نرگس : غرور و خودبینی
نرگس زرد :احترام
اقاقیا : عشق پاک
کاکتوس: پایداری و استقامت
لاله : عاشق واقعی
مریم : لذت بردن
میخک : جواب مثبت به درخواست عشق
قاصدک : وفاداری ، خوشبختی و صداقت
نسترن : احساس همدلی و تقاضای دوست داشتن
پامچال : بدون تو ادامه زندگی را نمی خواهم.
یاسمن : شادی و دلپذیری
رزماری : یادآوری خاطرات گذشته
البته تعداد شاخه های دسته گل اهدایی هم معنای مختلفی دارد:
یک شاخه گل: توجه
سه شاخه گل: احترام
پنج شاخه گل: علاقه و محبت
هفت شاخه گل: عشق
10 شاخه گل لاله نشانه یک عشق بی نظیر و ماندگار می باشد.

۱۳۸۸ آذر ۲۹, یکشنبه

شب چله


با یلدا نشسته ام با یادت
به تیری که زچله کمان ابرویت بر دل نشست نازنین




در باور ایرانیان باستان درآخرین شب پاییز اهریمن تاریکی از روشنایی مهر شکست می خوردو خورشید درخشان دوباره زاده میشود و زین پس جهان و هرچه درآن است از مهر مهر بیشتر بهره مند می شوند. یلدا واژه ای است سریانی و با ولادت عربی و زایش پارسی برابر است و به این شب ,شب زایش مهر می گویند .در این شب گرد آمدن خویشان و آشنایان ودوستان به دور هم و گرفتن فال حافظ و شاهنامه خوانی و قصه گویی و خوردن آجیل و تنقلات و هندوانه و انار مرسوم بوده است .
شب چله بر همه ایرانیان پاک نهاد خجسته باد.

پاسخ

پرسيدم ...

چطور ، بهتر زندگي کنم ؟

با كمي مكث جواب داد :

گذشته ات را بدون هيچ تأسفي بپذير ،

با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ،

و بدون ترس براي آينده آماده شو .

ايمان را نگهدار و ترس را به گوشه اي انداز .

شک هايت را باور نکن ،

وهيچگاه به باورهايت شک نکن .

زندگي شگفت انگيز است ، در صورتيكه بداني چطور زندگي کني .

پرسيدم ،

آخر .... ،

و او بدون اينكه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد :

مهم اين نيست که قشنگ باشي ... ،

قشنگ اين است که مهم باشي ! حتي براي يک نفر .

كوچك باش و عاشق ... كه عشق ، خود ميداند آئين بزرگ كردنت را ..

بگذارعشق خاصيت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسي .

موفقيت پيش رفتن است نه به نقطه ي پايان رسيدن ..

داشتم به سخنانش فكر ميكردم كه نفسي تازه كرد وادامه داد ... :

هر روز صبح در آفريقا ، آهويي از خواب بيدار ميشود و براي زندگي كردن و امرار معاش در صحرا ميچرايد ،

آهو ميداند كه بايد از شير سريعتر بدود ، در غير اينصورت طعمه شير خواهد شد ،

شير نيز براي زندگي و امرار معاش در صحرا ميگردد ، كه ميداند بايد از آهو سريعتر بدود ، تا گرسنه نماند .

مهم اين نيست كه تو شير باشي يا آهو ... ،

مهم اينست كه با طلوع آفتاب از خواب بر خيزي و براي زندگيت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دويدن كني ..

به خوبي پرسشم را پاسخ گفته بود ولي ميخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به ... ،

كه چين از چروك پيشانيش باز كرد و با نگاهي به من اضافه كرد :

زلال باش ... ،‌ زلال باش .... ،

فرقي نميكند كه گودال كوچك آبي باشي ، يا درياي بيكران ،

زلال كه باشي ، آسمان د رتوست

۱۳۸۸ آذر ۲۸, شنبه

به یاد بم





درسال 1381سفری داشتم به استان کرمان و از ارگ بم بزرترین شهر خشتی جهان دیدن کردم , یادگاری کهن که نشان از عهد دیرین از ساسانیان گرفته تا سالها پیش که از قسمتی از این بنا به عنوان زندان از آن استفاده می شد .از آنچه دراین سالها دریافته ام این است که مابا دستان خود آنچه را که از پیشینیانمان داریم نابود میکنیم و دراین رهگذر روزگار هم به یاری ما شتافته تا دیگر اثری نباشداز فرهنگ این مرز و بوم و سر انجام هم گدایی فرهنگ کنیم از دیگران ." آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد" من خیلی خوش شانس بودم که قبل از زلزله پنجم دیماه سال1382(که معلوم نشد طبیعی بوده یا هنر خودمان) از این اثر شگرف دیدن کنم . عکسهایی از ارگ گرفتم که چندتایی را به یاد بم در اینجا می گذارم.

۱۳۸۸ آذر ۱۸, چهارشنبه

یک مشت خاک


تمامی وجودم را در هم می شکنم , خرد می کنم تا شوم یک مشت خاک
مشتی خاک زیر پای تو , ای دوست , ای یار , ای مهربان
بستری برای گل اندام ظریفت
برای شکوفایی گلبرگهای گل خنده ات
برای اینکه لب وا نکنم , نگویم
چشم بندم, نبینم
کرشوم, نشنوم
فقط و فقط احساست کنم که برافراشته می شوی بر خاک تنم
آری این بهترین هدیه است برای تو