۱۳۸۸ تیر ۹, سه‌شنبه

پیکار

امید است که تمام ایرانیان پاک نهاد همیشه در پیکار باشند تا زنده باشند
دیروز با یه راننده تاکسی دو نفری بودیم , سر صحبت باش باز کردم
گفتم : تو زندگیت , خودت , چقدر تاثیر داشتی
گفت : خیلی کم
گفتم : پس برای همین که راننده تاکسی هستی
گفت : نه من تفننی مسافر سوار می کنم
گفتم : چه کاره ای
گفت : پزشکم دو تا پسر دارم یکی مهندس مکانیک و دیگری پزشک متخصص
گفتم : چرا تو مطب نیستی
گفت : عاشق شدم , مطب رو رها کردم
گفتم : به عشقت رسیدی
گفت : سالهاست رسیدم که نتیجه اش بچه هامند
گفتم : چرا پس ازرسیدن به عشقت دوباره به مطب نرفتی
گفت : به خاطر عشقم
گفتم : مگه نگفتی که به عشقم رسیدم
گفت : آره ولی عشقم تغییر کرد
گفتم : حالا عشقت چیه
گفت : عشقم شعر و جوانان ایران
گفتم : پس تو خودت بشین همرا ه عشق اولت برای عشق دومت شعر بگو
گفت : اینکار و کردم و حالا عشقم اینه که شعرهامو برای جوانان ایران بگم
گفتم : چرا اینطوری , اونا چاپ کن تا عشقات اونا را بخونن
گفت : عشقم اینه که اونا را خودم برای عشقام بخونم
گفتم : اینطوری شعرهات از بین میره و نمی مونه
گفت : هدف من تلنگر نه موندن شعرهام
آخرش گفت: زندگی یک پیکاراست تا پیکار می کنی زنده ای
گفتم : اسم , ادرس , شماره ای از خودت
گفت : عاشق نشان ندارد

۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه

روستای ابیانه










روستای ابیانه
روستای ابیانه در دره ای معتدل و خشک در 40 کلیومتری شمال غرب نطنز، و 20 کیلومتری غرب جاده آسفالته نطنز و کاشان و 80 کیلومتری جنوب غرب کاشان در دامنه كوه كركس قرار دارد. رودخانه برز رود از جنوب آبادی می گذرد. منطقه ای که دره ابیانه در مرکز آن قرار دارد.از نظر تقسیمات کشوری، ابیانه دهی از دهستان برز رود، بخش حومه، شهرستان نطنز، استان اصفهان است، در 20 کیلومتری جاده آسفالته کاشان به نطنز، جاده ای فرعی به طرف غرب کشیده شده است، که این جاده فرعی در مسیر دره ابیانه به طرف غرب است. در این مسیر ابتدا باید از روستاهای هنجن، یارند، کمجان، برز و طره گذشت و در انتهای دره، در بی بست به روستای ابیانه رسید.
ابیانه بین دو شاه راه اصلی قرار دارد. شاه راه اول، راه کاشان، قمصر، مورچه خورت واصفهان است و شاه راه دوم کاشان، نطنز، یزد و کرمان است؛ ابیانه در 25 کیلومتری این دو راه اصلی قرار دارد. این روستا را به اعتبار آثار و بناهای تاریخی پرتنوعش باید از زمرهٔ استثنایی ‏ترین روستاهای ایران به شمار آورد. شكوه معماری بومی و سرشار از زیبایی این روستا، آن را در شمار نمونه‏ های كم نظیر دیدنی‏های جهان درآورده است. ابیانه نقطه ‏ای خوش منظره و خوش آب و هوا و دارای موقعیت طبیعی مساعدی است. در دورهٔ صفویه هنگامی كه شاهان صفوی برای ییلاق به نطنز می‏رفتند بسیاری از نزدیكان آنها و درباریان ترجیح می‏دادند در ابیانه اقامت كنند
اتاقهای ابیانه به پنجره‏های چوبی ارس مانند مجهزند و اغلب دارای ایوانها و طارمیهای چوبی پیش آمدهٔ مشرف بر كوچه ‏های تنگ و تاریك‏اند كه خود به صورت مناظر جالبی درآمده‏اند. نمای خارجی دیوارهای خانه‏ های ابیانه با خاك سرخی كه معدن آن در مجاورت روستاست پوشیده شده است. از آنجا كه در دامنه ‏های شیبدار ابیانه فضای كافی برای ساختن خانه‏ های موردنیاز وجود ندارد در این روستا چنین رسم شده است كه هر خانواده انبار غار مانندی در تپه‏های یك كیلومتری روستا، در كنار جاده و نرسیده به ابیانه ایجاد نماید. این غارها كه در دل تپه‏ ها حفر شده‏اند و از بیرون تنها درهای كوتاه و محقر آن نمودار است برای نگهداری دامها و نیز آذوقهٔ زمستانی و اشیای غیرضروری مورد استفاده قرار می‏گیرد. زندگی مردم ابیانه كشاورزی و باغداری و دامداری است كه با روشهای سنتی اداره می‏شود. بیشتر زنان در امور اقتصادی با مردان همكاری دارند. ابیانه دارای هفت رشته قنات است كه برای آبیاری مزارع و باغات مورد استفاده قرار می‏گیرد. گندم، جو، سیب‏ زمینی و انواع میوه به خصوص سیب، آلو، گلابی، زردآلو، بادام و گردو در ابیانه به دست می‏آید. در سالهای اخیر قالی‏بافی در ابیانه رواج پیدا كرده و نزدیك به ۳۰ كارگاه قالی‏بافی در آنجا دایر شده است. در گذشته گیوه ‏بافی از جمله مشغله‏ های پردرآمد زنهای ابیانه بوده است كه امروزه تا حدی متروك شده است. مردم ابیانه به سبب كوهستانی بودن منطقه و دور بودن محل آنها از مراكز پر جمعیت و راههای ارتباطی، قرنها در انزوا زیسته و در نتیجه بسیاری از آداب و رسوم قومی و سنتی و از جمله زبان و لهجهٔ قدیم خود را حفظ كرده ‏اند. زبان مردم ابیانه فارسی با لهجهٔ خاص ابیانه ‏ای است كه با لهجه‏ های متداول در جاهای دیگر تفاوت اساسی دارد. لباس سنتی آنها، هنوز هم میان آنها رواج دارد و در حفظ آن تاكید و تعصب از خود نشان می‏دهند، در مردان شلوار گشاد و درازی از پارچهٔ سیاه و در زنها پیراهن بلندی از پارچه‏ های گلدار و رنگارنگ است.

علاوه بر این، زنهای ابیانه معمولاً چارقدهای سفیدرنگی بر سر دارند. قدیم‏ترین اثر تاریخی ابیانه آتشكده‏ای است كه مانند دیگر بناهای ده در سراشیبی قرار گرفته است.
آتشكده ابیانه را نمونه ‏ای ازمعابد زردشتی دانسته‏اند كه در جوامع كوهستانی ساخته می‏شد .
نظر من:
همیشه دوست داشتم و دارم که خودم و تمامی ایرانیان پاک نهاد ایران را هم از لحاظ فرهنگ و اداب و سنن و هم از لحاظ جغرافیایی آنچنانکه بوده و هست بشناسیم , چون شناخت است که به ما کمک میکند که بدانیم چه و که بوده و هستیم و چه داشتیم و چه داریم تا بتوانیم در تقابل با سایر فرهنگها خود را نبازیم و اگر فرهنگی را به عنوان فرهنگ ایرانی به ما ارائه دادند بتوانیم تشخیص بدهیم که به ما تعلق دارد یا نه و سپس آن را بپذیریم . یکی دیگر از خوبی های شناخت از داشته های خود این است که می توانیم آنها را بهتربه دیگران بشناسانیم .
اگر از تهران دل بکنیم (چون من ساکن تهرانم غلی رغم میل باطنیم , مسیر حرکت را از تهران آغاز می کنم) قم و کاشان را درگذریم (از اتوبان قم –کاشان) حدود 75 الی 80کیلومتر پس از کاشان سمت چپ دوراهی ابیانه و حدود 30کیلومتر بعد آن به روستای کهن و نماد معماری ایران میرسیم .
روستایی که در دره ای خوش آب و هوا قرار دارد و خانه های گلی سرخ فام با ایوان و بهار خواب و دالانها و دربهای چوبی و کلون دار و در کوبه های زنانه و مردانه و کوچه های تنگ و باریک با نشیب و فراز واقعا" زیباست و دیدنی که انسان(آنانیکه در روستا زنندگی میکردند) را به دوران کودکی می برد و خاطراتش بی اراده و بی آنکه بخواهد بر پهنه ذهن جاری میکند . در ضلغ غربی روستا سایه سار ی از درختان چنار تنومند با جویهای روان آب چشمه ساری است که آرامشگاهی است برای برون راندن خستگی از تن.
در کوچه پس کوچه های این کهن ده سرخ هنوز هیاهوی و شادی کودکانی که در پی هم میدوند شنیده میشود و هنوز صدای هلهله و کل زدن زنان لباس رنگی گلدار که طبق طبق نقل و شیرینی و حنا بر سر دارند و به خانه نو عروسی می روند تا جشن حنا بندان به پا کنند و یا عروس را به خانه بخت برند , شنیده می شود و هنوز صدای چکاچک چوب بازی مردان در پیشگاه داماد شنیده میشود . آری زیبا ست و زیبا تر آن است که برویم و ببینم زیباییهای این روستای سرخ فام را .
چه نشسته ای ای دوست ! برخیز و توشه سفر برگیر و راهی شو که در شادی بچه ها وپایکوبی و چوب بازی مردان وهلهله زنان در جشن نوعروس و داماد این روستا شریک باشی .

۱۳۸۸ تیر ۶, شنبه

برزک (barzok)











شهر برزک


در جنوب غربی کاشان در یک منطقه کوهستانی در دامنه کوههای کرکس در فاصله حدوداً 45 کیلومتری کاشان و در مسیر جاده نیاسر (حدود 20کیلومتری نیاسربه سمت جنوب) قرار دارد.
وجود سازه های آهکی در اطراف و بویژه در بخش جنوبی منجر به تقویت آبهای زیرزمینی منطقه گردیده است . ارتفاع آن از سطح دریا 1600 تا 3588 متر می رسد . چهار کوه ، برزک را چون نگین زمردین در برگرفته است : از جنوب کوه کمر بمبرل از غرب کوه شید، از شرق کوه کارگ و از شمال کوه کمر آله . طول جغرافیایی برزک 51 13 51 و عرض جغرافیایی 29 47 23 می باشد.
وسعت و ساختار شهری : برزک دارای هفت محله می باشد که عبارتند از : محله امام خمینی ( سرگاول) 2- محله درب مسجد جامع 3- محله شهید رجائی ( سردل ) 4- محله درب زیارت 6-محله کارگاه 7- محله باغستان
دره برزک از سمت شمالغربی به سمت جنوب شرقی ادامه دارد و در انتها به دو دره اصلی بنامهای گلوآب و بیداک منتهی می شود. طول قسمت آباد دره به بیش از 12 کیلومتر می رسد لذا گسترش آن بصورت طولی بوده و وجود چشمه سارهای متعدد ، گسترش باغهای میوه را در طول دره برزک موجب گشته و آن را به باغ شهری زیبا تبدیل کرده است که همچون نگینی سبز در منطقه خود نمائی می کند.
مکانهای تاریخی:
تپه قلعه :

تپه تاريخي قلعه مربوط به دوره سلجوقيان و قبل از آن مي‏باشد. غاز كشف شده در اين تپه به همراه وسايلي نظير تنور گلي، ظروف سفالي و گلي، سركو و … حكايت از سكونت و زندگي بسيار دور در اين محل دارد.
ارتفاع قله‏ي اين تپه از جاده اصلي و قابل دسترسي مصلي حدود 20 متر مي‏باشد . هنگامي كه به بالاي تپه صعود مي‏نمايي و به چهار طرف نظاره مي‏كني سرسبزي و شادابي درختان، دشت و كوه‏هاي سر به فلك كشيده و خانه‏هاي كاهگلي چشمانتان را نوازش مي‏كند.
تپه تاريخي قلعه در مركز شهر واقع شده كه داراي فضا و نمايي زيبا در هر طرف مي‏باشد. به همت شهرداري برزك، اين تپه به عنوان سايت برگزاري اولين جشنواره گل و گلاب شناسايي، طراحي و عمليات اجرايي آن از اوايل سال 83 آغاز و به نام تفرجگاه و همايشگاه تپه تاريخي قلعه نامگذاري شد كه به صورت يك طرح جامع به عنوان يك همايشگاه و تفرجگاه در آينده مورد استفاده قرار گيرد.
مصالح مورد استفاده براي عمليات اجرايي اين تپه، با اقليم منطقه همخواني دارد. يعني با استفاده از سنگ و چوب اين كار صورت گرفته و جذابيتي را ايجاد نموده كه تداعي كننده قدمت چندين هزار ساله اين تپه مي‏باشد.
اين تفرجگاه داراي سكوهاي سنگي جهت اسكان و استراحت، صندلي و نيمكت‏هاي چوبي و مطابق با فضاهاي اطراف، آلاچيق، بناي كوشك در مرتفع ترين نقطه تپه، آبشار كه از مركز كوشك شروع و پس از گذشتن از بركه‏ها و جزيره‏هاي آب به پايين تپه در محل استخر ذخيره آب ختم مي‏شود و. . . مي‏باشد.
هم اكنون مراحل سكو سازي و نشيمن گاه تپه قلعه توسط ميراث فرهنگي و گردشگري در حال انجام مي‏باشد.

غار كشف شده در تپه تاريخي قلعه:

قدمت اين غار به دوران سلجوقيان باز مي گردد و هم اكنون شهرداري با همكاري ميراث فرهنگي و گردشگري به دنبال ثبت ملي اين اثر تاريخي مي باشند.
بنا به اظهار و نقل قول سينه به سينه بزرگان شهر اين غار كه در سكونت گاه اوليه برزك (تپه قلعه) مي‏باشد داراي 3 مسير اصلي بوده كه يكي از مسيرها به مسجد جامع شهر و مسير ديگري به حمام ميان ده و مسير سوم به طرف كوه اشك ادامه دارد و هم اكنون شهرداري به جهت انجام تحقيقات بيشتر مشغول آزادسازي معبرهاي مسدود شده اين غار در اثر ريزش‏هاي ساليان متوالي مي‏باشد.
از آثار برجاي مانده در اين غار مي‏توان به حفركانال هاي كوچك حفاري شده در دل سنگ جهت دفن يا نگهداري استخوانهاي گذشتگان خود، ظروف سفالي و گلي برجاي مانده و وجود سقف هاي زيباي اين غار اشاره كرد.
انتظار مي رود با مرمت و بازسازي كامل اين غار و بازگشايي آن به روي گردشگران، صنعت گردشگري و توريسم برزك در كنار ديگر آثار تاريخي و مناظر طبيعي و بكر متحول شود.

نظر من :
وقتی از اتوبان کاشان به جاده نیاسر وارد شدیم حدود 5 کیلومتر مانده به نیاسر تابلو مرق (maragh) و برزک نصب شده که به چپ می رویم حدود 18 کیلومتر بعد جاده مرق (سمت راست) و 2کیلومتر بعد سعدآباد و روستای برزک که تازه شهر شده است می رسیم , از ابتدای ورود به جاده برزک تا جاده انحرافی مرق طبیعت خشک و هوا گرم است ولی بعد از آن یک دفعه پشت یک پیچ تند باغها سر درآورده همه جا سرسبز و هوا خنک می شود , بسیار جالب است بزرک به یک باغ بزرگ می ماند که خانه های گلی در آن قرار دارند که بوی صممیت و مهربانی میدهد . کوچه های باریک و تنگ با درختان بسیار و کوچه باغها ی قشنگ جالب و دیدنی است در وسط روستا تپه تاریخی قلعه است که جدیدا" برای بالا رفتن از تپه و رسیدن به قلعه پله های ساخته شده و روی تپه نیز به پارک تبدیل شده است. در ضلع شمالی و ابتدای تپه دهانه تنک وتاریک غاری است که به قول اهالی روستا درب ورودی خانه های زیر زمینی زمان سلجوقیان است که به نوک تپه که قلعه است, راه دارد که در حال حاضر برق کشی شده و میتوان از داخل آن دیدن کرد و لی ما به واسطه قطع برق نتوانستیم داخل آن را ببینیم , از بالای قلعه که آثار آن هنوز وجود دارد می توان کل روستا را دید , دور تا دور تپه را باغهای میوه فرا گرفته است سر سبز و زیبا و این تپه مانند قارچی از زمین بیرون زده . سمت جنوبی روستا راهی دارد به باغهای بیرون روستا که از رودخانه های فصلی که آثار آنها پیدا است می گذرد در این مسیر به نظر می رسد خانه های اهالی با سنگ و کوه عجین شده است و آبشاری از وسط روستا به میان باغهای شمالی می خزد . مردم با مرامی دارد و مهمانواز که در این سفر مهمان باغ اقا محمود بودیم جوان بسیار خوب ومهربانی بود و در دل باغها جوی های آبی بود که می گفتند از چمشه ساران میآید و همه درختان را سیراب می کرد و سردابی نیز ساخته شده بود برای سیراب کردن کشاورزان و رهگذارن . باغهای میوه اغلب گیلاس , البالو ,زرد الو , انگور , گل محمدی و درختان چنار بسیا کهن سال که چنان سایه ساری بوجود آورده است که دوست داری چنان بیآرامی و بیآسایی و هرگز فکر بازگشت را نکنی . طبیعتی است بس شگرف و دوست داشتنی و جایی از بهشت , درختان به هم تنیده سر, جوی آب و سر سبزی چشم نواز و روح لطیف نسیم عطر گل محمدی که از لابلای شاخسار درختان و میوه های تابستانی جان می دمد به کالبد مردم خسته و ملول از زندگی روزمرگی , آری اینجا نشان دارد از بهشتی که خدا وعده داده است .
بیایید خود را از روزمرگی درآورده , از شلوغی وکار دل بکنیم و دمی غنیمت شمریم و همدم نسیم و عطر دل انگیز گل محمدی شویم.

۱۳۸۸ تیر ۵, جمعه

نیاسر









نياسر
نياسر روستايي در 35 كيلومتری شمال غربي شهر كاشان مي باشد كه در منطقه ای كوهستاني در ارتفاعات كركس واقع شده است . نياسر يك شهر تاريخي مي باشد كه به خاطر آثار ارزشمند ش مثل آتشكده ( متعلق به زمان اردشير بابكان )، چشمه اسكندر ( از قديمي ترين چشمه های شناخته شده در ايران در ارتفاع 1680متربالای دريا )، باغ تالار ( متعلق به دوره صفويه ) و غار نياسر ( متعلق به دوره پارتيان ) شهرت دارد . روستاييان به قسمت فوقاني روستا، « تالار » و به قسمت پاييني « داراب » مي گويند.
باني نياسر اردشير اول مي‌باشد در توصيف اردشير همان بس زمانيكه اردوان اشك كشته شد همه ايران را تصرف كرد. ارمنستان و پنجاب هند را گشود و روميان را شكست داد. اردشير دين زرتشت را رسمي كرد ( چهارطاقي نياسر سمبل آتش پرستي آنان مي‌باشد ) و در پايان جنگهاي ملوك الطوايفي ايران به سوي يكي از طايفه‌هاي بزرگ به نام مهرك مي‌شتابد وي و هوا دارانش را كشته و به سوي محل كور نياسر حركت مي‌كند و قصر طربان ( تالار فعلي ) را بنا كرد و چشمه آب اسكندريه و غار ويس و باغ تالار را ايجاد نمود و در سمت غرب چشمه نياسر چهار طاقي ( آتشكده‌اي ) از سنگ تراش خارا را در چهارده ذرع بنا نهاد.
آتشكده نياسر
يك ساختمان گنبدی شكل كه بر روی صخره ای قرار گرفته است و مشرف به بخش « تالار » روستا مي باشد، از دور خود نمايي مي كند. اين بنايي است كه معتقدند به دستور اردشير بابكان، موسس سلسله ساسانيان ساخته شده است . آتشكده بنايي 14×14 متر مي باشد كه بصورت اتاقي به همراه يك گنبد مي باشد . در چهار طرف اتاق ديواری وجود ندارد .
آتشكده از سنگهايي كه با گچ كنار يكديگر قرار داده شده اند ساخته شده است. سنگهای به كار رفته در قسمتهای پاييني بنا به شكل طبيعي و عادی وسنگهای بكار رفته در قوسها ودر قسمتهای فوقاني مربعي شكل و مانند آجرهای بزرگي هستند. قسمتهاي تحناني بنا در سالهای اخير با گچ پوشيده شده است . احتمالاً درگذشته تمامي ديوارهای اطراف آتشكده با كنده كاري های گچي تزيين شده بودند.
گنبد اصلي آتشكده در گذشته، فرو ريخته كه بعداً بازسازی شده است و به شكل گنبدهای دوران اسلامي فرم داده شده است و به عقيده دانشمند برجسته فرانسوی، آندره گدار گنبد اصلي به شكل تخم مرغ بوده است . به علت واقع شدن آتشكده در ارتفاع، آتش آن از دور قابل رويت بوده است و ممكن است كه بنا نقش سمبليكي داشته باشد. در قسمت ميانه اتاق آتشكده گودالي وجود دارد كه محل افروختن آتش بوده است .
نكته جالب توجه در ساختار آتشكده آن است كه بعضي سنگهاي بكاررفته در عمارت، برش قديمي تر و متفاوتي نسبت به بقيه دارد. اين سنگها از غاری كه در قسمت جنوبي آتشكده وجود دارد، بدست آمده و اين مسئله نشان دهنده قد مت بيشتر غار نسبت به آتشكده است.
چشمه و آبشار نياسر
چند متر پايين تر از آتشكده نياسر، چشمه آب تميز و خنكي جريان مي يابد و به روستا مي رود، اين چشمه كه چشمه اسكندر نام دارد، از قديمي ترين چشمه های شناخته شده است كه 1680 متر بالای سطح دريا مي باشد.
آبهای روان از كنار آتشكدهای زياد ديگری نيز جريان مي يابد كه اين مي تواند علامت پرستش آناهيتا، الهه باروری و مرتبط با آب باشد.
در ادامه چشمه آبشار اسكندر وجود دارد و در قسمت پايين آبشار، دو تا سنگ آسياب وجود دارد .
غار نياسر
روستاييان غار را غار تالار يا سوراخ رئيس مي نامند.
غار نياسر كاملاً دست ساز بشر مي باشد ( به جز يك يا دو حفره طبيعي نزديك وروديها ) به احتمال قريب به يقين غار يك معبد ميترايي و متعلق به دوره پارتيان ( اشكانيان ) بوده است. اكثر معابد ميترايي در تاريكي مطلق ساخته شده اند. در تمام قسمتهاي داخلي غار، بقاياي كنده كاريها روي ديوارها ديده مي شود. غار از مجموعه ای از تونلهاي متعدد، راهروها، اتاق ها و محوطه های پيچ در پيچ به همراه تعداد زيادی چاه تشكيل شده است.
غار از سه طبقه شامل دو كانال، يك كانال حلقه ای شكل و يك كانال افقي تشكيل شده است. طول راهروها و اتاق های غار پيچيده نياسر، تقريباً 650 متر با 45 چاه با عمق 118 متر است. غار از 23 اتاق با اندازه های مختلف با مساحت كلي 5/176متر مربع تشكيل شده است. نكته جالب آن است كه هوای داخلي غار درهيچ نقطه ای تغيير عمده پيدا نمي كند و حتي در عميق ترين نقطه غار به خاطر وروديهای متعدد ، هوای تازه وجود دارد . بنا به عقايد معتقدين به ميترائيسم، خدای مهر يا خورشيد در غاری در كوههای سنگي پديد آمده بود و به همين منظور در زمان پارتيان ( كه آزادی مذهبي بيشتری وجود داشته است ) ايجاد شده و البته پيدا شدن اشيايي مانند كارهای سفالي و سكه های دورانهای ديگر مانند سلجوقيان و ايلخانيان نشان مي دهد كه كاربرد غار در زمانهای بعدی فرق كرده و احتمالاً به منظور سر پناه و جهت اهداف دفاعي استفاده مي شده است . تردد در داخل غار نياسر بسيار مشكل است و در بسياری از مسيرها بايستي به حالت خزيدن حركت نمود و بلند ترين نقطه غار 7/1 متر است.
اين غار از عجايب و نوادر آثارباستاني است. درحدود 1800 تا 2000 سال قبل در دل كوه كركس و برفراز تپه هاي آهكي مشرف بر نياسر كاشان و احتمالاُ با مقاصد آييني و مذهبي به صورت تونل سنگي پرپيچ و خم با ابزارهاي ابتدايي كنده شده است. غار نياسر كاشان شامل مجموعة زيرزميني وپيچيده اي است كه از راهروهاي تنگ و طولاني و اتاق ها وچاه هاي متعددي تشكيل شده و دسترسي به اعماق آنها بدون بهره گيري از وسايل پيشرفتة امروزي ممكن نيست. اين غار كه به ” سوراخ رئيس “ يا ” غار ويس “ شهرت دارد قرن ها نامكشوف ماند و در هيچ يك از متون تاريخي و آثار تحقيقي قرون اخير ورغم ذكر ساير بناهاي تاريخي منطقه نظير آتشكدة نياسر (بنا شده توسط اردشير بابكان مؤسس سلسلة ساسانيان ) مورد اشاره قرار نگرفته است . از شگفتي هاي اين غار انسان ساخت بودن آن است. كمبود هوا در هيچ نقطه اي از آن احساس نمي شود و حتي در عميق ترين نقاط آن عمل تهويه به طور طبيعي انجام مي گيرد. يكي او فرضيات درمورد منشاء تاريخي اين غار بيانگر اين است كه درساخت آتشكدة نياسر از سنگ هاي تراشيده شدة حاصل از كندن غار استفاده شده است. احتمالاُ زمان حفر غار پيش از احداث آتشكده بوده است .روستاييان غار را غار تالار يا سوراخ رئيس مي نامند. غار نياسر كاملاً دست ساز بشر مي باشد ( به جز يك يا دو حفره طبيعي نزديك وروديها ) به احتمال قريب به يقين غار يك معبد ميترايي و متعلق به دوره پارتيان ( اشكانيان ) بوده است. اكثر معابد ميترايي در تاريكي مطلق ساخته شده اند . در تمام قسمتهاي داخلي غار، بقاياي كنده كاريها روي ديوارها ديده مي شود.
غار از مجموعه ای از تونلهاي متعدد، راهروها، اتاق ها و محوطه های پيچ در پيچ به همراه تعداد زيادی چاه تشكيل شده است. غار از سه طبقه شامل دو كانال، يك كانال حلقه ای شكل ويك كانال افقي تشكيل شده است. طول راهروها و اتاق های غار پيچيده نياسر، تقريباً 650 متر با 45 چاه با عمق 118 متر است. غار از 23 اتاق با اندازه های مختلف با مساحت كلي 5/176متر مربع تشكيل شده است. نكته جالب آن است كه هوای داخلي غار درهيچ نقطه ای تغيير عمده پيدا نمي كند و حتي در عميق ترين نقطه غار به خاطر وروديهای متعدد ، هوای تازه وجود دارد. بنا به عقايد معتقدين به ميترائيسم، خدای مهر يا خورشيد در غاری در كوههای سنگي پديد آمده بود و به همين منظور در زمان پارتيان ( كه آزادی مذهبي بيشتری وجود داشته است ) ايجاد شده و البته پيدا شدن اشيايي مانند كارهای سفالي و سكه های دورانهای ديگر مانند سلجوقيان و ايلخانيان نشان مي دهد كه كاربرد غار در زمانهای بعدی فرق كرده و احتمالاً به منظور سر پناه و جهت اهداف دفاعي استفاده مي شده است. تردد در داخل غار نياسر بسيار مشكل است و در بسياری از مسيرها بايستي به حالت خزيدن حركت نمود و بلند ترين نقطه غار 7/1 متر است.
حدود دو هزار سال پيش، دستان هنرمند ايرانيان غار باشكوهي در نياسر كاشان پديد آورد كه مي‌تواند گواه ديگري باشد بر فرهنگ و تمدن كهنسال ايراني. اين غار كه از عجايب آثار باستاني است با ابزارهاي ساده و ابتدايي در دل كوه‌هاي كركس كنده شده و به احتمال قريب به يقين در حفر آن مقاصد آئيني و مذهبي مدنظر بوده است.
اين غار شامل مجموعه‌اي از تونلها و راهروهاي تنگ و طولاني و اتاقها، اتاقكها و چاه‌هاي متعدد است. دسترسي به عمق اين چاه‌ها بدون استفاده از وسايل پيشرفته امروز ممكن نيست، غار نياسر به «سوراخ ويس» يا «غاير ويس» يا «غار رئيس» شهرت دارد و قرنها ناشناخته مانده بود، چنانكه در آثار تاريخي و نوشته‌هاي تحقيقي نيز نامي از آن نيست — در حالي كه آثار تاريخي ديگر اين منطقه، همچون آتشكده نياسر كه در زمان اردشير بابكان ساخته شد، كاملاً شناخته شده‌اند.
غار نياسر سه طبقه دارد و از دو كانال تشكيل شده، كانالي تقريباً حلقوي و كانالي در كنار آن به‌صورت تقريباً افقي. طول دالانها و اتاقهاي اين مجموعه پيچيده به دو هزار و پانصد متر مي‌رسد، در حالي كه عرض آن بسيا كم و حدود يك متر است؛ مقطع تونلها اكثراً كمتر از يك متر مربع است. غار حلقوي دو مدخل و غار افقي چهار مدخل دارد.
غار حلقوي متشكل است از هفت اتاق كه در دل كوه به نحوي استادانه كنده شده‌اند و از طريق چاه‌ها و دالانهاي زيرزميني به طبقات زيرين مرتبط مي‌شوند. دهانه‌هاي اين تونل در ارتفاع هزار و هفتاد و نه و هزار و هشتاد يك متري از سطح زمين قرار دارند.
غار افقي دالاني است طولاني و با شيبي ملايم به سمت بالا. دو دهانه اوليه آن در ارتفاع هزار و هفتاد و هشت متري از سطح زمين قرار دارند و دهانه‌هاي عقبي آن، حدود هزار و صد و هفت متر و بيش از هزار و صد نه متر مي‌رسند. اين دالان دراز به باغ زيبائي منتهي مي‌شود كه در مركز آن چند اتاق ساخته شده است. در اين مسير آثاري نظير سنگ آسياب (براي سرپوش چاه‌ها)، آب‌انبار و مجاري ويژه‌اي مشاهده مي‌شود.
در اين مجموعه 45 حلقه چاه با عمق كلي صد و هجده متر وجود دارد كه سطوح مختلف (از لحاظ ارتفاعي) به هم مي‌پيوندند. همچنين در اين مجموعه 20 اتاق با مساحت كلي صد و هفتاد و شش و نيم متر مربع وجود دارد، بزرگترين اتاق بيست و هشت و شش دهم متر مربع و كوچكترين آن را يك و هشت دهم متر مربع است.
از شگفتيهاي اين غار دست‌ساز آن است كه كمبود هوا در هيچ نقطه‌اي از آن احساس نمي‌شود و حتي در عميقترين نقاط آن عمل تهويه به‌طور طبيعي انجام مي‌شود.
غار نياسر در قرون و اعصار متمادي كه بر آن گذشته دچار آب‌گرفتگي و فرسايش سطحي شده و به اين علت سطوح آن رسوب و زنگار گرفته است. اكنون متخصصين شركت ملي فولاد ايران به پاكسازي آن مشغولند.
باستان‌شناسان زمان حفر غار را به پيش از ساخت آتشكده نياسر مربوط مي‌كنند، بنا بر اين بايد مربوط به دوران پارتها (اشكانيان) باشد. هدف از كندن اين مجموعه پيچيده و شگفت‌انگيز دقيقاً معلوم نيست، ولي حدس قوي زده مي‌شود كه انگيزه‌هاي ديني در كار بوده است.
اكنون به اين غار به عنوان محلي براي جلب سياح نگريسته مي‌شود، لكن لازم است كه تحقيقاتي همه‌جانبه در مورد اين مجموعه به عمل آيد تا معلوم شود كه حفر آن چه مدت طول كشيده، دقيقاً مربوط به چه زماني است و اصولاً اين مجموعه اعجاب‌آور به‌چه منظور حفر شده است.
البته به اطلاع می رساند که كه اطلاق نام ويس به اين غار هيچگونه مأخذ و مدرك صحيح و مستندي ندارد بلكه با توجه به اينكه نام محلي اين غار، غار رئيس مي‌باشد و بعضي از خبرنگاران يا علاقمندان اين قبيل آثار در ضبط نام اينجا نحوه تلفظ كلمه رئيس را به‌وسيله بعضي از اهالي نياسر يا كاشان، به‌صورت كلمه (ويس) تلقي كرده‌اند و نوشته‌اند حال آن كه نام غار مورد بحث غار رئيس يا غار نياسر است و عنوان (ويس) براي آن هيچ مأخذ مستندي ندارد.
غار نياسر از عجيب‌ترين و شگفت‌انگيزترين آثاري است كه تاكنون با دست انسان، ايجاد شده است اين غار عجيب كه در نوع خود بسيا جالب و بي‌نظير مي‌باشد در دورانهاي قبل از اسلام در دل كوه سر به ‌فلك‌ كشيده كركس در منطقه نياسر و در مرتفع‌ترين نقطه نياسر كه به عنوان محله تالار مطرح مي‌باشد حفر شده است در سر تا سر بدنه‌هاي داخلي اين غار آثار شيئي نوك‌تيز كه به‌وسيله آن اين غار حفر شده است ديده مي‌شود.
غار نياسر به‌صورت راهروها و دالانهاي پيچ در پيچ و تو در توي بسيار پيچيده‌اي است كه در مسير آن چاه‌هاي متعددي نيز ايجاد شده است اخيراً كه با كمك و اقدام مؤثر واحد اكتشافات صنايع فولاد وابسته به وزارت محترم معادن و فلزات قسمتهاي عمده اين غار شناسائي و نقشه‌برداري شد مشخص گرديد كه اين پروژه عظيم و حيرت‌آور براساس يك طرح دقيق با فن‌آوري بسيار پيشرفته‌اي در زمان خود، به اجرا درآمده است.
عليرغم وجود ده‌ها دهليز و دالان و راهروهاي تو در تو و پيچيده موضوع تهويه مطبوع و فراواني هوا به‌صورت بسيار مطلوبي در سر تا سر غار تعبيه شده است و در هيچ نقطه‌اي از اين غار اسرارآميز مشكل هوا يا سنگيني و كمبود آن وجود ندارد به‌نظر باستان‌شناسان سازمان ميراث فرهنگي كشور كه در چند نوبت از اين غار بازديد كرده و به‌بررسي پرداخته‌اند، صعوبت و سختي فراوان انجام چنين پروژه‌اي بيانگر آن است كه انگيزه‌هاي ايجاد چنين اثري، حتماً انگيزه‌هاي اعتقادي و معنوي است زيرا انجام كار به‌قدري سخت و دشوار بوده است كه علتهاي مادي و اقتصادي نمي‌تواند باعث پديد آمدن چنين اثري باشد. به‌نظر بعضي از كارشناسان، اين غار يك نوع مكان مذهبي است كه براي انجام اعتكاف و يا بعضي مراسم عبادي خاص ايجاد شده است كه البته بعدها به‌صورت يك پناهگاه با كاربريهاي نظامي نيز درآمده است.
آثاري كه از داخل اين غار به‌دست آمده است بيشتر مربوط به دوران سلجوقي است اما مجسمه سنگي سر يك قوچ كه در يكي از نقاط غار پيدا شده است از آثار دوره ساسانيان مي‌باشد غار نياسر كه در اصطلاح محلي غار رئيس گفته مي‌شود يكي از آثار مهم تاريخي است كه مي‌تواند به عنوان يك اثر قابل‌توجه
توريستي و گردشگري مورد بازديد علاقمندان و پژوهشگران قرار داشته باشد
.

نظر من :
براستی سرزمین ایران پر از شگفتی و زیبایی های گوناگون است , جای جای آن دل انگیز و جذابیت های خاص خود را دارد .
از تهران به سمت جنوب که سرازیر می شوی و از قم و کنار کاشان با هوای گرم و سوزانش که می گذری , حدود 30الی 35 کیلومتر به سمت شمال غرب کاشان به روستایی می رسی که دور نمای آن چون نگین سبزی است بر دامن کوه , پر ا ز گل , گل محمدی , درختان سرسبز و شاخ در شاخ بادام , گیلاس , هلو , زرد آلو , انگور و ... .روستایی کوچک با کوچه باغهای زیبا و سایه سارهای درختان برز و بلند و شمیم گلهای محمدی ,ترنم صدای چهچه پرندگان و آبشار زلال چشمه اسکندر که در پایین دست چارتاقی و آتشکده بر دامان تپه خاکی مشرف به باغهای روستا می خزد ,نوازشگر گوش و دل و جان گردشگران است .
عل رغم شنیده ها مردمی دارد با صفا , ساده , بی آلایش و مهمان نواز و ولی سختکوش که طبیعت کویری بر جدیت و سختکوشی آن اثر گذاشته نه صفا و صمیمیتش .
آری در چنین مکانی میتوان یکی دو روز از دود و دم تهران رهایی یافت ودر آرامش و آسایش و قرار گرفت و در این میان با بناهای تاریخی ایران نیز آشنا شد . چار طاقی یا آتشکده ای که مربوط به دوران ساسانیان است که علاوه بر مکانی برای نگاهداری آتش و راهنمایی چاپارها و مسافران در شب درعلم نجوم , رصد ستاره ها و جهت یابی و تعیین زمان های و طلوع و غروب خورشید در انقالابین کاربرد داشته و این نشان خرد و دور اندیشی نیاکانمان دارد .
پاشنه کفش را بر کشیده , اراده را استوار و برای همین پنجشنبه و جمعه برنامه ریزی نمایید .

۱۳۸۸ تیر ۱, دوشنبه

سفري به قلعه رود خان










رودخان نام قلعه‌ای درارتفاع بین ۶۶۵ تا ۷۱۵ متر از سطح دریا ( در خط الراس یکی از ارتفاعات منطقه با نام محلی “قلعه ژیه”) در ۲5 کیلومتری جنوب غربی شهر فومن در محدوده دهستان گوراب پس، از توابع بخش مرکزی و در روستای رودخان ساخته شده و 6/2هکتار مساحت و 65 برج و بارو و دیواری به طول 1500 متر دارد. در جهت شمال غرب قلعه، رودخانه ای به همین نام جاری است که از ارتفاعات پشت کوه و ماسوله داغ تالش _ حد فاصل استان گیلان و زنجان _ سرچشمه میگیرد. ارتفاع قلعه از شهر رشت 680 متر است. در جهت شمالی قلعه، رودخانه ای به نام قلعه رودخان وجود دارد که با باران اندکی هم آب آن دو برابر میشود، به طوریکه آب نسبتا زیاد این رودخانه در گذشته مانع حرکت سربازانی بوده که به طرف این قلعه می رفته اند. جنگلهای انبوه قدیمی نیز مانع دیگری برای حرکت مردان جنگلی بوده است، به همین خاطر این دژ در دوران آبادانی ممتد خود کمتر مورد حمله متجاوزین قرار گرفته است.
پیشینه تاریخی قلعه رودخان با اینکه قلعه رودخان مدتها تخت سلطنت و مرکز حکمرانی حکام گیلانی بیه پس بوده، در متون تاریخی و جغرافیایی گیلان تا قبل از قرن دهم هجری نامی از این قلعه به میان نیامده. تنها عبدالفتاح فومنی در کتاب تاریخ گیلان یکبار از کوه قلعه رودخان یاد میکند و مینویسد: “امیره شاهرخ و کامیاب، پسران امیره سالار و بنی اعمام حسین خان بودند که به دستور حسن خان کهدمی در کوه قلعه رودخان کشته شدندبا اين حال بر اساس تحقیقات انجام شده، این دژ عظیم که به قلعه روخان (رودخان) موسوم است،
بر اساس تحقيقاتي اين قلعه مربوط به دوران ما قبل ساسانيان بوده كه طى رویدادهایى که پس از دوره ساسانى به وقوع پیوست، تخریب شد، اما در قرن ۵ و ۶ هجرى قمرى و در زمان حکومت سلجوقیان تجدید بنا شد و به همین جهت در شمار قلاع اسمعیلیه مشهور استاز پایگاه‌های مبارزاتی اسماعيليان بوده است. بر روی سردر ورودی آن درج شده است که این قلعه در سال ۹۱۸ تا ۹۲۱ هجری قمری برای سلطان حسام‌الدین امیردباج بن امیر علاء‌الدین اسحق تجدید بنا شده است. این کتیبه در موزهٔ گنجینهٔ رشت نگهداری می‌شود.رطوبت بیش از حد هوا باعث رویش گیاه در لابه‌لای دیوارهای قلعه و پوسیدگی آنها شده، اما با این حال در مقایسه با قلعه‌های دیگر، رودخان سالم مانده است.
برخى از ساکنین منطقه به این شایعه باور دارند که این قلعه را «جن ها» بنا کرده اند. آنها در باور خود، اظهار مى دارند هیچ بنایى که توسط آدمیزاد بنا شده باشد، نمى تواند اینقدر دوام بیاورد.. از روستای قلعه رودخان تا قلعه رودخان طبیعت بسیار زیبا و چشم اندازهای زیادی وجود دارد که توجه هر بیننده ای را به خود جلب می کند. در مسیر صعود به قلعه درختانی با قدمت طولانی به سمت آسمان قد علم کرده و نور از لابه لای شاخه های این درختان به پایین می ریزد
گردشگران و علاقه مندان به دیدن قلعه، بعد از شهر فومن جاده آسفالته مسیر قلعه را در جهت جنوب طی میکنند و پس از عبور از روستاهای گشت، کرد محله، گشت رودخان، سیه کش، گوراب پس، ملسکام، سعید آباد و قلعه رودخان به روستای حیدرآلات میرسند و پس از گذر از میان این روستا، جاده را تا اراضی پارک جنگلی قلعه رودخان می پیمایند و بالاخره مسیر 1.5 کیلومتری صعود تا قلعه را با پای پیاده و از طریق پله های احداث شده طی میکنند.

نظر من:

جايي از بهشت ، زيبا ، دلنشين ، سرسبز و داراي پله هاي مار پيچ كه پيچكوار به سينه كوه ميپيچد .
با وقار و سر سنگين بر فراز ، نشان سربلند ي ايران دارد در زمين ، مرد ، زن ، پير و جوان ، كودك و... دست در دست هم آهسته ، كند ، سريع ، سبكبار ، كوله به دوش ، پا به پا از دل كوه بالا مي روند تا بزرگي قلعه رودخان را به نظاره نشينند . 1000پله شرق قلعه را به غرب آن وصل ميكند . شرق قلعه محل اسكان سربازان و غرب آن حاكم نشين و آب انبار بزرگ در مركز و برجهاي نگهباني و ديدباني در طول 1500متر ديوار در فراز و نشيب قرار گرفته اند .
ساخت اين قلعه با شكوه با وجود انباشتگي درختان و شيب تند و در ارتفاع حود 700متري مايه شگرف است و سرسختي و توانمندي نياكان مارا نشان ميدهد و اگر از لحاظ معماري نيز در چگونگي ساخت آن دقت شود به نظر مي رسد كه در ميان قلعه هاي دنيا بي نظير است. ديدن كوه و جنگل و درختان اطراف از فراز اين قلعه خود يكي از جالبترين و ديدني ترين مناظر و شاهكارهاي زيباي طبيعت است كه چشم هر بيننده اي را مينوازد و راحي است روح و تن خسته گردشگران را.
ديدن اين زيباي خفته بر گرده كوه بسياري از خستگي روزمرگي زندگي يكنواخت شهر نشيني را از جان و تن در مي آورد ، پس همتي كنيد و از نگين گلين بر يشم كوه ديدن كنيد.

۱۳۸۸ خرداد ۲۷, چهارشنبه

زندگي 2


زندگي يك آواز است ، آنرا بخوان .
زندگي يك بازي است ، آنرا بازي كن.
زندگي يك مبارزه است ، با آن مقابله كن.
زندگي يك رويا است ، به آن واقعيت ببخش.
زندگي يك فداكاري است ، آنرا عرضه كن.
زندگي يك عشق است ، از آن لذت ببر.

۱۳۸۸ خرداد ۲۶, سه‌شنبه

انسان از ديگاه ارقام

انسان از دیدگاه ارقام

لطفا" به ارقام آتی نگاهی بیندازید تا ببینید ساعات و روز های با ارزش عمر خود را چگونه سپری می کنید:
این ارقام توسط یک پزشک متخصص مشاور تهیه و تخمینی است برای مثال یک آدم 60 ساله را درنظر می گیریم

کار کردن(در محل كار ، منزل ، رفت و آمد ):
انسان به طور متوسط 12 ساعت در روز کار میکند پس :
یک روز = 12 ساعت
یک سال = 365 * 12 = 4380 ساعت
60 سال = 60 * 4380 = 262800 ساعت = 10950 روز = 365 ماه = 30 سال

خوابیدن :
انسان به طور متوسط 8 ساعت در روز می خوابد پس :
یک روز = 8 ساعت
یک سال = 365 * 8 = 2920 ساعت
60 سال = 60 * 2920 = 175200 ساعت = 7300 روز = 243 ماه = 20 سال

غذا خوردن :
یک روز = 2.5 ساعت
یک سال = 365 * 2 = 730 ساعت
60 سال = 60 * 730 =43800 ساعت = 1825 روز = 60 ماه = 5 سال

دستشویی :
یک روز = 50 دقیقه
یک سال = 365 * 50 =18250 دقیقه = 304 ساعت
60سال = 60 * 304 = 18250 ساعت = 760 روز = 25 ماه = 2 سال

نتیجه در طول این مدت :
اگر روزانه 3 کیلو مدفوع و 2 لیتر ادرار باشد :
یک روز = 3کیلو
یک سال = 365 * 3 = 1095 کیلو
60 سال = 60 * 1095 = 65700 کیلو مدفوع
............................................................
یک روز = 2لیتر
یک سال = 365 * 2 = 730 لیتر
60 سال = 60 * 730 = 43800 لیتر ادرار

پس در طی 60 سال عمر یک انسان حاصل کار چنين است :

30 سال شبانه روزی کار
20 سال شبانه روزی خواب
5 سال شبانه روزی مشغول خوردن
2 سال شبانه روزی در حال ادرار و مدفوع
3سال هم مابقي كارها

بیایید به آمار وارقام بالا نگاه کنیم و تا از خوردن وخوابیدن و تولید مواد زائد کم کنیم ودر عوض به مطالعه و تفکر بيشتر بپردازیم.

ليدوما



لیدوما در منطقه سروان جنجان در نزدیکی فهلیان ممسنی واقع شده است .
لیدوما یکی از شهر های بین راهی دوران هخامنشی بوده که بر سر راه شاهی پاسارگاد و تخت جمشید به شوش قرار داشته است و شاهان و فرمانروایان که در این فاصله از بین این شهر ها رفت و آمد می کردند در این شهر توقف می کردند.
وجود کاخ ها ، ابنیه و گستردگی شهر و وسعت و عظمت آن کاملا نمایانگر آن است که لیدوما چهارمین شهر بزرگ هخامنشی پس از تخت جمشید پاسارگاد و شوش می باشد .
به گزارش ميراث خبر، كاخ هخامنشي نورآباد بر اساس شواهد به‌دست آمده يكي از مقرهاي حكومتي هخامنشيان در مسير فارس به خوزستان بوده و باستان‌شناسان به شباهت‌هاي زيادي ميان اين اثر با تخت‌جمشيد رسيده بودند. اولين دوره کاوش انجام شده در ليدوما درسال 1338 توسط يک گروه ژاپني به سرپرستي دکتر کي چيو اتاراشي و دکتر کيوهاورچي از استادان موسسه شرق شناسي دانشگاه توکيو انجام شد.
از سال 1382 تا 1385 طي سه دوره شهر ليدوما توسط محققان استراليايي و انگليسي مورد كاوش قرار گرفت كه در آخرين كاوش 6 نفر استاليايي و 3نفر انگليسي حضور داشتندكه سرپرست آنها پروفسور دنيل پاتس بود و اقاي عليرضاعسكري از ايران نيز همراه ايشان بود .
آقاي حبيبي رئيس اداره ميراث فرهنگي و گردشگري نورآباد ممسني مشکلات اين بخش پر اهميت از ميراث فرهنگي کشور را عدم توجه کافي دانست و گفت : تنها حفاظتي که ما از کاخ هخامنشي ليدوما انجام مي دهيم به زير خاک بازگرداندن آن است چرا که به دليل عدم وجود بودجه نمي توانيم نگهبان ثابتي براي محافظت از اين منطقه استخدام کنيم.
حبيبي يکي ديگر از مشکلات اين محوطه باستاني را مالکان محلي زمينهاي محوطه عنوان کرد و گفت : افراد محلي که از قديم در اين مناطق اقدام به کشاورزي مي کردند اين زمينها را بخشي از دارايي خود به حساب مي آورند و اجازه توسعه کاوشها را به ما نمي دهند در صورتي که با اختصاص يک بودجه محدود در حد 70 تا 80 ميليون تومان مي توان آن را خريد و براي هميشه به اين دعواهاي سطحي پايان داد.
کاخ هخامنشي نورآباد بر اساس شواهد به دست آمده يکي از مقرهاي حکومتي هخامنشيان در مسير فارس به خوزستان بوده و باستان شناسان شباهتهاي زيادي ميان اين اثر با تخت جمشيد به دست آورده بودند.
بر اين اساس تيم باستان شناسي دانشگاه سيدني که به سرپرستي «دانيل پاتس» به ايران آمده بود، از سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري کشور درخواست برپايي موزه اي در کنار اين کاخ هخامنشي کرده بود تا به اين ترتيب از آثاري که بيرون آورده شده است حفاظت شود. امري که با بي توجهي سازمان ميراث فرهنگي مواجه شد.
بنا به گفته رئيس اداره ميراث فرهنگي نورآباد ممسني در روزهاي قبل از شروع کار گروه کاوش يک گروه آلماني براي فيلم برداري و تهيه مستند از اين محوطه تاريخي به نورآباد آمد که مالکان زمينها به سختي اجازه فيلم برداري را به آنها دادند.
حبيبي با اشاره به کاوشهاي انجام شده در اين منطقه غني تاريخي که پيش از اين انجام شده است، افزود : بر اساس لايه نگاريها و گمانه زني هايي که دراين کاخ انجام شده بود دراين کاوش که فاز سوم کاوشها در ليدوما بود سنگچين و شالوده اي از جنس سنگ و کف هايي از ملات ساروج کشف شد.
کارشناسان حوزه ميراث فرهنگي معتقدند در لوحهاي که تخت جمشيد به دست آمده و هم اکنون در دانشگاه شيکاگو در آمريکا نگه داري مي شود به وجود 14 شهر در حوزه نورآباد ممسني اشاره شده است و علائم و شواهد به دست آمده نيز ما را مطمئن کرده است که اين ته ستونها و راه پله ها و سنگفرشهاي به دست آمده کاخ ليدوما متعلق به پادشاهان هخامنشي است که يکي از اصلي ترين اقامتگاههاي بين راهي در مسير شوش به پارسه بود.
ابعاد اين محوطه باستاني در حدود يک هزار متر در 500 متر است که در بيشتر نقاط آن آثار باستاني يافت مي شود و حتي شواهد به دست آمده درآن نشان از وجود تمدن تا 5هزار سال پيش را نيز دارد،همچنين در غرب کاخ ليدوما و در 350 متري آن تپه اي باستاني وجود دارد که بر روي آن کتيبه اي سنگي وجود دارد.

رئيس اداره ميراث فرهنگي و گردشگري نورآباد ممسني تعداد ته ستونهاي به دست آمده در مراحل کاوش را 5 مورد اعلام کرد و گفت : 2 عدد از اين ته ستونها مشابه ته ستونهاي تخت جمشيد وخاکستري رنگ است وجنس سه تاي ديگر نيز ازسنگهايي شيري رنگ است.
حبيبي در رابطه با محل معادن اين سنگها گفت : با توجه به اينکه جنس اين سنگها با سنگ کوههاي اطراف متفاوت است به احتمال زياد آنها را از معادن دوري به اين محل آورده اند.
رئيس اداره ميراث فرهنگي و گردشگري نورآباد ممسني با اعلام اين خبر به مهر گفت : با توجه به اينکه براي گروههاي خارجي مشغول به کار در ايران ويزاي 2 ماهه صادر مي شود مدت زمان کار باستان شناسان استراليايي نيز که از 22 آذر ماه شروع شده بود تمام شده و آنها مجبور به ترک ايران شده اند و ما نيز روي محوطه کاوش شده را براي جلوگيري از تخريب و آسيبهاي احتمالي به ارتفاع يک متر خاکريزي کرده ايم.
مهندس حبيبي با انتقاد از عدم تخصيص بودجه از سوي سازمان ميراث فرهنگي کشور براي انجام کاوشهاي بيشتر در اين منطقه گفت : بودجه کاوشهاي صورت گرفته که از سال 1385 توسط محققان استراليايي انجام شده است توسط دانشگاه سيدني پرداخت شده و هيچ بودجه اي تاکنون از سوي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري کشور به اين مهم اختصاص نيافته است و تنها بعد از پايان مدت ويزا و کار کاوش گروه استراليايي بودجه به زير خاک بردن محل کاوش شده از سوي سازمان تأمين شده است.

۱۳۸۸ خرداد ۲۳, شنبه

رد پا

ای مادر
رد پای تو بر پهن دشت اندیشه من
نقش گل سرخی است
به دار قالی

دار قالی پیرزن قالی باف
که گره می زندش سخت به پود
و با
پینه دستش میزند چنگ به تار

زندگي

زندگی چیست ؟
♣ باغ بهاری است پر از سبزه وگل ؟
یا
که چون باغ ملخ خورده و افسرده از فصل خزان ؟
♣ زندگی نور زرین است و درخشان
از آن لمعه نور
یا
که چون نور ضعیفی است ز شب تاب در آن دره تار؟

♣ زندگی کار است وتلاش ، خون و عرق ریختن است
از فلق تا شبق
با ترک روی لب و شکم خشکیده
در پی یک لقمه نان ؟
یا
شکمی ماسیده ، خفته در بستر و تکیه بر خمره گنج
خوردن و خفتن به دور از هیچ رنج ؟
♣ زندگی پیودن دریا است به
بیل و کفچه ،
کوبش آب به هاون
یا
زندگی بحر زرین است ، پر از ماهی ، صدف و مروارید
یا
کاشتن دانه مهر و محبت به زمین
درو کردن گلهای زرین؟
♣ زندگی اشک درگون یتیمی است
به دامان زمین
از تنهایی ، از وحشت این همه بیگانگی آدمها
از تشنگی و گشنگی و بی مانی
از فرو رفتن در عمق لنجزار و بدی
یا
خنده و قهقهه آدمهاست
که از سر سیری شکم میکشند عربده ها
زیر چتز آسمان
مرده است احساسشان
گل سنگ روییده است بر دلهایشان
♣ زندگی ، درک و احساس وجود است
درک و احساس به هم خوردن ملکول هوا
درک و احساس همه خوبیها
درک و احساس زمین
درک و احساس گل یاسمن است
درک و احساس همه پاکیها
درک و احساس چرخش مواج یکی برگ درخت
یا
چرخش یک دانه برف
یا
بی احساسی است نسبت به همه هستی و
عدم فهم و شعور
عدم درک وجود
همه برخورد سنگ وشیشه است ،
مالش سنگ به سنگ
یادآور همه ننگ و دو رنگ
♣ زندگی شهر قشنگ قصه ها و غنچه ها است ؟
رویای قشنگ بچه ها است؟
شهر آرام و پر از شعر و غزل
همره مهر و محبت تا به ابد
شهر قاصدکهای خوش خبر
همره نغمه های بلبلان اندر سحر
شهرخوبیها و پاکیها و اعدام بدی است
شهر عدل و داد و مرگ ظلمت و تاریکی است
یا
زندگی شهر غصه ها است
شهر زشتیها ، بدیها ، دشمنیها و فنا است
قانون چنگیزی ، مغول ،
قانون یاسا حاکم است
♣ زندگی دیده به دیدار هوس دوختن است
غرق شدن در هوس و عشق خس است
ره سپردن به غلط ،سپری کردن ایام به لهو و لعب است
چشم آلوده ، نگاهی به نگاری ، دل سپردن به تن است
بوسه زدن بر لب جام می است
در پیش
زدن بوسه به لبهای لوند و زدن پرسه به همراه خس است
یا
زندگی دیده به دیدار محبت دوختن است
سودن رخ بر سجاده عشق ،
زدن بوسه به پینه و دستهای پدر است
عشق مادر به دل است
ره سپردن به ره راستی است .
راستی زندگی چیست؟

فروهر



آیا میدانید معنای نگاره فروهر(Fravahar) چیست؟
تخت جمشید
این نگاره در بیشتر آثار تاریخی ایران زمین از جمله تخت جمشید ،بیستون ، پارسه و سردرب نیایشگاههای زرتشتیان وجود دارد . انسانی در هیبت پیرمردی را نشان میدهد با پوششی آراسته ، ایستاده ، سرپوشیده و رو به سمت شمال (اباختر) ، مانند پرنده ای با بالهای گشوده و شکوهمند و در حال پرواز با دمی به رو به پایین و پاهای حلقوی در اطراف و حلقه ای در دست چپ و با دست راست درحال نیایش اهورا مزدا و گذر از حلقه ای که در پیرامونش است .که هریک از این بخشها مفهوم ویژه خود را دارد.

- هیبت پیرمرد ایستاده و برافراشته : نشان دانش و تجربه فراوان پیرو راستی .
- سر پوشیده با دست راست رو به سوی شمال ایستاده : نیایش به سوی نور و اهورا مزدا .
- حلقه در دست چپ : نشان عهد و پیمان با خدای خویش و با دستی که به دل نزدیکتر است و درحال حاضر به عنوان حلقه زناشویی استفاده میگردد.
- بالهای گشوده : بال پرنده ای را نشان میدهد با سه ردیف پرهای شمرده و زیبا که با همه توان در حال پرواز است و نشان پندار ،گفتار و کردار نیک است و به دور از کژیها و بدیها .
- حلقه پیرامون : نشان دنیا و جهان خاکی است که آدم ناچار به گذر از آن است .
- دم پرنده در زیر و به سمت پایین : نشان دهنده پندار ، گفتار و کردار بد است که باید از آدمی دور شود.
- دو پای پرنده : در اطراف و حلقوی است که نشان دهنده سپنت مینو و انگره مینو دو نیروی خوب و بد وجود انسان است که با اختیار به سمت نیک یا بد حرکت می کند.

دكتر موري

سخنانی از دکتر موری
*تمام هیجانها را ،چه خوب چه بد باید تجربه کنیم وآنها را بشناسیم،وقتی آنها راشناختیم می توانیم از آنها ببریم وجدا شویم.
*وقتی یاد میگیری چگونه بمیری ، یاد میگیری که چگونه زندگی کنی.
*اگر نتوانیم کاری انجام بدهیم لا اقل کوششی انجام بدهیم.
*پیری تنها پوسیدگی و زوال نیست ،رشد است. پیری فقط این معنای منفی را ندارد که تو داری میمیری ،جنبه مثبت آن این است که درک میکنی به مردن نزدیک میشوی وبه همین دلیل سعی میکنی بهتر وبا معنی تر زندگی کنی.
*آدمهایی که کمبود عشق و عاطفه دارند،برای این کمبود جانشین می پذیرند ومادیات را برمیگیرند.
*هرگز نمی توانی مادیات را جانشین عشق،نجابت،شفقت،دلسوزی ویا حس دوستی وهمدلی کنی.
*اگرسعی در خودنمایی برای مردم بالادست داری نه این را فراموش نکن ،زیرا که آن مردم به هر حال از پایین به تو می نگرند و اگر سعی در خود نمایی برا ی مردم پایین دست داری این کار را فراموش کن زیرا آن مردم به تو حسودی میکنند ،مقام وموقعیت تو را بجایی نمیرساند، تنها سینه سرشار از مهربانی و عشق به تو اجازه میدهد بگونه ای یکسان در نظر هر کسی باشی.
*زندگی با عشق معنی پیدا میکند.
*راه درست گریز از جامعه نیست ،تو باید برای جایگزین کردن فرهنگ متعالی تر فعالیت کنی.

سرود ملي ايران در زمان مظفرالدين شاه


نام جاوید وطن
صبح امید وطن
جلوه کن در آسمان
وطن ای هستی من
شور و سر مستی من
جلوه کن در آسمان
همچو مهر جاودان
بشنو سوز سخنم
که هم آواز تو منم
همه جان و تنم
وطنم؛ وطنم؛ وطنم
همه با یک نام و نشان
به تفاوت هر رنگ و زبان
همه شاد و خوش و نغمه زنان
ز صلابت ایران جوان

زندگي

به نظر یکی از اندیشمندان
خدا وجود شوخ طبعی است چرا که تضادهای زندگی بسیار هولناک و درعین حال جالب و جذابند واین یک اثر حماسی است.
- امور بی انتها را با دانش ناقص بپذیریم.
- باید خدایی را باور کنیم که نمی بینیم.
- عشق را در دنیایی بیاموزیم که انباشته از نفرت است.
- آزادی راباید جایی کشف کنیم که نظارت و کنترل جزیی از مذهب رسمی است .
- وفور نعمت را در جایی کشف کنیم که افراد پیوسته از کمبود و فقدان حرف میزنند.
- ارزش فردی خود را در جایی پرورش دهیم که دیگران مارا مورد انتقاد فرا می دهندو تحقیر می کنند.
- زیبایی را در جایی ببینیم که انباشته از زشتی است .
- در حالی مهربانی و نگرش مثبت را پذیرا باشیم که محیط انباشته از عدم قطعیت است.
- با وجود تمام نگرانی ها باید احساس امنیت کنیم.
- با وجود تمام این تضادها :((گام گذاشتن به فراسوی زندگی؛ چیزی بیش از آن نیست که بیاموزیم تضادهای زندگی را بدون مقامت بپذیریم))

فرياد

بشکن این مهر سکوت از لب خود
بگو آنچه در آن چشم و نگاهت خفته است
گره دل به انگشت زبانت باز کن
بگو از دل چه پیامی داری
و
چه می خواهی
از این مست وخمار
که دلش تیر گزین خورده
وازاین مردم چشم رنجیده
الف قامت ان دال شده
خم گردیده .

لبخند

تو لبخند زدی ، برگشتی
و
من ازچشم تو یک دسته گل دزدیدم
دزدی میوه زباغ
با دلهره و ترس وهراس شیرین است
باغبان باما بود
دل تو با من بود
دسته گل دزدی چشمانت
ریشه زده است بر جانم.

پنجره

باز کن این پنجره را
مرغ تنهای دلم شوق پریدن دارد
شوق پرواز به همراهی تو
تو بزن چنگ به سیم سه تار دل من
تو بخوان ترانه ای ز سوز من
و
هماهنگ به ساز من
تو بیا تا به تماشای گلستان برویم
.....
که ببینی
زیر سقف لاجوردی آسمان دل من
سبزی فصل بهار ، سبزی کاج و چمن
سرخی گلهای امید
سرخی دشت شقایق به بهار
تابش نور زرینگونه مهر بردامن خاک
رستن دانه ز خاک
عرق شرم گل سرخ،همچو یک شبنم پاک
در فرا روی هزار بر سر شاخه تاک
دست نوازشگر باد بر سر آب روان
که موج چه سان می زند بوسه لب ، به لب ساحل دریاو کران
به شن و ماسه وخاک خشکیده لبان
تو ببین نم نم باران بهار بر سر سبزه و گل
و هم آغوشی باد با عطر و شمیم گل یاس
تو بیا همره من باش در این تنهایی
که بسازیم ز گل خانه نور
و
زداییم همه کبر و غرور
و
سراییم همه شعر و بخوانیم غزل ،ِ با شادی و شور
نوشته شده در تاریخ۱۸/۷/۷۹

ما را چه شده

درودبر ایرانیان پاک نهاد
شعر زیر را در ۱۴/۸/۷۹ نوشتم و پیشکش شما دوستان ارجمند

کلبه پر رونق مارا چه شده است
باغ سرشار زگل ، مرغ دل را چه شده است

آدميت مرده است ،آدمي را چه شده است

شور و حال ديگري است

در پس پرده اين كلبه پررونق نور

خبري نيست ازآن روشني و صدق وصفا

و دو دستی که برآید از آستین بهر دعا

خبري نيست ازآن مزرع سبز فلك ،

گردش شاه وملك در ركاب شاهپرك

خبري نيست از آن نور مهتاب به شب

حب محبوب به رب

ذات پاكي كه ازعشق سوزد به تب

خبري نيست ازآن محرم راز

كه بگويد همه حرفاش به ناز

در پس پرده اين كلبه پر رونق نور:

آسمان ابري وآبستن باران سياه و زمين لب تشنه

لبش از حسرت آب خشكيده

دلش از غم خشكيدن گلزار و چمنزار تركيده

تنش ا زضزبه شلاق به خود لرزيده

زير باران سياه

آدميت رفته زدل

آدمي مانده به گل

غرق درياي هوا،خود را بريده از خدا

پيوند او از هو جدا

در راه دنيا آدمي خود را فنا

و بقول شاعر زيباي ما

"گرچه آدم زنده بود ،آدميت مرده بود".

۱۳۸۸ خرداد ۲۰, چهارشنبه

زادگاهم نورآباد ممسني





به نام خدا
درود بر همه دوستان خوب
مخواهم در مورد زادگاهم شهر نوراباد ممسنی بگویم

بنا به اسناد و کتب تاریخی و کاوشهای باستانشناسی و نظریه‌های مردم شناسی سابقه تاریخی شهرستان ممسنی به سه بخش منفک می‌گردد. الف) دوران قبل از تاریخ وجود جنگلها و مراتع گسترده، منابع غنی آب و خاک، دشت‌های حاصلخیز و کم‌شیب، تنوع آب و هوایی و گیاهی و شکار فراوان همه و همه شرایط مساعد و مطلوبی بودند تا تمدنهای اولیه پیش از تاریخ در این اقلیم پهناور شکل گرفته، رشد و نویافته و قرن‌ها دوام بیاوند و آثار آن تا به امروز بر جای ماند. ممسنی در طول دوران بعنوان پل ارتباطی میان حوزه‌های پارس، خوزستان، کهکیلویه، زاگرس، بوشهر، و خلیج فارس قرار گرفته و می‌توان با تحقیقات علمی و باستانشناسی کلیه فرهنگ و تمدنهای پیش از تاریخ استانهای همجوار را نیز در آن جستجو کرد. آثار بجا مانده از دوران پیش از تاریخ در این شهرستان مربوط به هزاره‌ی سوم تا هشتم قبل از میلاد است که در قالب تپه‌های باستانی نمودار است از جمله تل نورآباد ثبت شده در فهرست آثار ملی مربوط به 4500 سال قبل از میلاد، تل بختیاری در فاصله سه کیلومتری نورآباد (هزاره پنجم قبل از میلاد)، تل جوی نورآباد و تپه دیمه میل مربوط به هزاره سوم و چهارم، تپه کوزه‌گران و دهها تپه و نقطه مربوط به آثار و ابنیه‌های قبل از تاریخ مورد توجه و علاقه کاوشگران و باستانشناسان خارجی و داخلی و معرف وجود اقوام و تمدن قبل از تاریخ در این مرز و بوم است. ب)دوران تاریخی
این شهرستان مربوط به اوایل هزاره سوم پیش از میلاد مسیح می‌باشد که از جمله این تمدنها نقش برجسته کورنگون مربوط به دوره عیلام در دو هزارو چهارصد سال پیش از میلاد- گوردخمه سنگی فهلیان مربوط به دوران ماد در هفتصد سال پیش از میلاد - گوردخمه داو دختر(مادر - دختر) روستای مراسخوان مربوط به ششصد و پنجاه سال پیش از میلاد- کاخهای هخامنشی (شهر لیدوما) روستای سروان - تل کاخداداد گچگران مربوط به پانصدسال پیش از میلاد- آتشگاه میل اژدها مربوط به دوران اشکانیان در یکصد و بیست سال پیش از میلاد- نقش برجسته سرآب بهرام- شهرتوج- شهر نوبندگان- شهرخوبذان (فهلیان) و سد منصورآباد مربوط به دوران ساسانی می‌باشد. پ) دوران اسلامی آثار و ابنیه تاریخی اسلامی در اقصی نقاط ممسنی موجودند از جمله آنها می‌توان شهر خفرک و تشگه در شوسنی و مصیری و شهر چهاربازار تل اسپید را نام برد. بنا به گفتار و نوشتار مورخان قرون آغازین اسلامی و غیره سرزمین ممسنی خواستگاه حکومتهای ایلامی - انزانی-مادی- هخامنشی- اشکانی- و سلسله‌های اسلامی بوده و یکی از مراکز مهم فرمانروایان محلی ساتراپی پهناور به شمار می‌رفته است. نام قدیمی این شهرستان در بدو تشکیل انزان یا انشان و انبوران و نوبندگان سپس شولستان و در اواخر سلسله صفوی به ممسنی تغییر نام یافت. زبان: گویش مردم ممسنی لری می‌باشد که قرابت آن به دوران ساسانی برمی‌گردد. و اهالی بخشهای مرکزی-دشمن زیاری و رستم و قسمتی از بخش ماهور میلاتی به این زبان تکلم می‌کنند. زبان ترکی:
بخشی از ایلات و عشایر بخش ماهور میلاتی با آن تکلم می‌کنند که تیره‌هایی از ایل بزرگ قشقایی در قالب دو طایفه کشکولی و دره شوری می‌باشند. زبان عربی: ساکنین دو روستای عرب خنیمه و خاکک در دهستان رستم 2 به زبان عربی تکلم می‌کنند و همچنین به لهجه لری هم تسلط کامل دارند. فرهنگ: ممسنی متشکل از چهار طایفه دشمن‌زیاری، رستم، جاوید، بکش با فرهنگ طایفه‌ای و عشیره‌ای است. روحیه غالب در این شهرستان عبارتند از سلحشوری، مهمان‌نوازی، شجاعت و دلیری توام با صفا و صمیمیت روستایی با عرف و عادتهای جمعی و سنتی و دارای چهار مرکز آموزش عالی (دانشگاه علوم پزشکی - دانشگاه پیام نور- دانشگاه آزاد و آموزشکده فنی) و یک کتابخانه عمومی و دارای انجمن‌های فرهنگی و هنری من جمله انجمن شعر و ادب، نقاشی، خوشنویسی، نمایش و موسیقی می‌باشد. آداب و رسوم: مردم شهرستان ممسنی همچون سایر مناطق از دیرباز سنن فرهنگی خویش را از گذشتگان به ارث برده و این سنن و آداب و رسوم از بدو تاکنون در شهرستان ممسنی رایج و مردمان این شهرستان به آن پای بند و در اجرای آن راغب و خصایصی از جمله مهمان‌نوازی- شجاعت- صله‌ارحام- از خودگذشتگی- صداقت در گفتار و کردار- دین‌باوری-تعصبات ناموسی-تعصبات مذهبی- تعصبات قومی و طایفه‌ای و رسومات و جشن‌ های باستانی و غیره از مختصات بارز فرهنگ این شهرستان می‌باشد. قومیت: ممسنی از چهار طایفه بزرگ لر شامل بکش- جاوید- دشمن‌زیاری و رستم که حدود 80% ساکن و 20% کوچ رو می‌باشد. دو طایفه بزرگ کشکولی و دره شولی از ایل قشقایی که 80% کوچ رو و بقیه در بخش ماهور میلاتی سکونت قشلاقی دارند. آثار تاریخی شهرستان ممسنی:
شهر لیدما که اخیرا با همکاری یک گروه استرالیایی و ایرانی از زیر خاک بیرون امده است آتشکده دیمه میل یا میل اژدها
نقش بهرام
دخمه ماد دختر همانند دخمه های نقش رستم در دل کوه
تل نور آباد
زندان رستم
نقش کورنگون
حدود جغرافیایی:
این شهرستان از شمال به شهرستان سپیدان و استان کهکیلویه و بویراحمد و از غرب به استانهای کهکیلویه و بویراحمد و بوشهر و از جنوب به شهرستان کازرون و استان بوشهر و از شرق به شهرستانهای شیراز و سپیدان محدود است. شهرستان ممسنی دارای دو شهر به نام نورآباد و مصیری است وسعت شهرستان 8000 کیلومتر مربع و (5/5 درصد) کل مساحت استان را به خود اختصاص داده است. بخش های مختلف :بخش دشمن زیاری شامل : دهستانهای دشمن‌زیاری و مشایخ بخش رستم شامل: دهستانهای رستم1، رستم2، رستم3 و پشتکوه رستم. بخش ماهورمیلاتی شامل: دهستانهای ماهور و میشان بخش مرکزی شامل: دهستانهای بکش1، بکش2، جاوید ماهوری، جوزاروفهلیان.

شهرستان ممسنی دارای قریب به 600 روستا می‌باشد. شهرستان ممسنی از نظر اقلیمی دارای 3 اقلیم است. 1-اقلیم گرم و خشک: این اقلیم محدوده‌ای از شهرستان را که در مجاورت با شهرستان گچساران، گناوه و نواحی ساحلی را زیر پوشش دارد. 2-اقلیم معتدل و مرطوب: این اقلیم محدوده‌ای از شهرستان را که در مجاورت شهرستان کازرون و استان کهکیلویه و بویراحمد واقع شده و دشتهای حاصلخیز مصیری، نورآباد، فهلیان، دهنو از جمله این مناطق است. 3-اقلیم سردسیری بخش دشمن‌زیاری همجوار با شهرستان سپیدان حداکثر دما در مردادماه 5/41 درجه سانتی‌گراد و حداقل دما در دیماه 5/4 درجه سانتی‌گراد بوده و میانگین بارندگی شهرستان 550 میلیمتر ارسال می‌باشد. شهرستان ممسنی کوهستانی بوده است که جهت آنها همان جهت عمومی کوه‌های زاگرس است که از شرق به سوی غرب کشیده شده است و هر چه به طرف غرب و جنوب غربی ادامه دهیم از ارتفاعات کاسته و بر وسعت دره‌ها و اراضی کوه‌پایه‌ای افزوده می‌شود. مهمترین ارتفاعات شهرستان عبارتند از: کوه دژاسپید-کوه رنج، کوه زرآور، کوه تاسک، می‌باشد. رودخانه و دریاچه‌ها: مهمترین رودخانه‌های شهرستان عبارتند از رودخانه فهلیان، رودخانه کتی، رودخانه تنگ شیو، رودخانه سرآب سیاه، و همچنین از تالابهای برم‌شور در غرب بابامنیر و هفت برم در بخش دشمن‌زیاری می‌توان نام برد.