۱۳۸۸ خرداد ۲۳, شنبه

پنجره

باز کن این پنجره را
مرغ تنهای دلم شوق پریدن دارد
شوق پرواز به همراهی تو
تو بزن چنگ به سیم سه تار دل من
تو بخوان ترانه ای ز سوز من
و
هماهنگ به ساز من
تو بیا تا به تماشای گلستان برویم
.....
که ببینی
زیر سقف لاجوردی آسمان دل من
سبزی فصل بهار ، سبزی کاج و چمن
سرخی گلهای امید
سرخی دشت شقایق به بهار
تابش نور زرینگونه مهر بردامن خاک
رستن دانه ز خاک
عرق شرم گل سرخ،همچو یک شبنم پاک
در فرا روی هزار بر سر شاخه تاک
دست نوازشگر باد بر سر آب روان
که موج چه سان می زند بوسه لب ، به لب ساحل دریاو کران
به شن و ماسه وخاک خشکیده لبان
تو ببین نم نم باران بهار بر سر سبزه و گل
و هم آغوشی باد با عطر و شمیم گل یاس
تو بیا همره من باش در این تنهایی
که بسازیم ز گل خانه نور
و
زداییم همه کبر و غرور
و
سراییم همه شعر و بخوانیم غزل ،ِ با شادی و شور
نوشته شده در تاریخ۱۸/۷/۷۹

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر