۱۳۸۸ خرداد ۲۳, شنبه

ما را چه شده

درودبر ایرانیان پاک نهاد
شعر زیر را در ۱۴/۸/۷۹ نوشتم و پیشکش شما دوستان ارجمند

کلبه پر رونق مارا چه شده است
باغ سرشار زگل ، مرغ دل را چه شده است

آدميت مرده است ،آدمي را چه شده است

شور و حال ديگري است

در پس پرده اين كلبه پررونق نور

خبري نيست ازآن روشني و صدق وصفا

و دو دستی که برآید از آستین بهر دعا

خبري نيست ازآن مزرع سبز فلك ،

گردش شاه وملك در ركاب شاهپرك

خبري نيست از آن نور مهتاب به شب

حب محبوب به رب

ذات پاكي كه ازعشق سوزد به تب

خبري نيست ازآن محرم راز

كه بگويد همه حرفاش به ناز

در پس پرده اين كلبه پر رونق نور:

آسمان ابري وآبستن باران سياه و زمين لب تشنه

لبش از حسرت آب خشكيده

دلش از غم خشكيدن گلزار و چمنزار تركيده

تنش ا زضزبه شلاق به خود لرزيده

زير باران سياه

آدميت رفته زدل

آدمي مانده به گل

غرق درياي هوا،خود را بريده از خدا

پيوند او از هو جدا

در راه دنيا آدمي خود را فنا

و بقول شاعر زيباي ما

"گرچه آدم زنده بود ،آدميت مرده بود".

۱ نظر: